به نام خالق قلم
عنوان
رمان : خب نام
رمان شما (بعد از آن شکست) بود. حالا به بررسی این نام میپردازیم. این اسم به بعد از شکست بزرگی از عشق قبلیش خورد ، اشاره داره. عشق پارسا، رفتن پارسا، نابود شدنش و...همه اینا نشان دهنده معنا و مفهوم شکست هستند. و بعد از اون آزار پا به دنیای تاریک و غمگین دختر داستان ما گذاشت! آیلار بعد از شکست بزرگش حالا با آزار شادتر شده بود..این اسم هم درونش غم وجود داره به دلیل تاثیر(شکست) هم به (بعد) اشاره داره یعنی عشقی جدید! البته مرموز هم هست. کسی که این
رمان رو نخونده تو ذهنش میگه یعنی بعد از شکست تو ماموریت پلیسی؟ یک موضوع جنایی هست؟ و چند موارد دیگر. باید بگم نام کاملا به
رمان ربط داشت واقعا هم عالی انتخاب کردین با ژانر هم هماهنگ بود . افرین!
جلد
رمان : جلد شما دختری رو نشون میده که درونش پسری از دور درحال قدم زدن و رفتنه. میتونیم اینو به حساب پارسا بذاریم که از زندگی این دختر خارج شد اما بیشتر حالت غمگین اولی رو به نمایش میذاره و خبری از حالت شاداب حال و آزار نداره. اما درکل به دلیل تنهایی و تراژدی بودنش اول و رفتن پارسا این جلد رو میتونیم قبول کنیم و بگیم بد نیست!
ژانر:
رمان شما عشق جان سوزی رو به نمایش گذاشت. به دلیل شکست بزرگی که از پارسا خورد و نابود شد، صددرصد
رمان تراژدی هست و شما در سرتاسر
رمان خاطرات غمگین آیلار با پارسا رو پررنگ کردین و ژانر (تراژدی )درکل متن
رمان پخش بود پس این انتخاب کاملا درسته. از طرفی غم از عشق نشات گرفت از عشقی که به پارسا داشت و البته سپس عشق جدیدی دامن گیر آیلار شد پس باید بگم در انتخاب ژانر(عاشقانه) هم موفق بودی افرین!
خلاصه: خب خلاصه باید چکیدهای از
رمان رو به صورت رمزی در اختیار خواننده بذاره و اون رو کنجکاو کنه برای ادامه
رمان. خلاصه شما با استفاده از کنایه و مطالب رمزی بسیار جذاب شده بود. شما به صورت غیرمستقیم به شکست عشقی و عشق جدید اشاره کردین ، همچنین آوردن جغد شوم هم یک روش عالی برای خاص کردن خلاصه بود. اما کمی نوشتن اسم ایلار و اینا تو ذوق میزنه! میتونستی اولش رو بهتر کنی. درکل خلاصهی خوبی بود و این سوال رو پیش میاورد که آیا عشق بعدیش هم با شکست مواجه میشه؟ آیا به این آسانی عشق اولش فراموش میشه؟ آیا میتونه از این شکست دردناک موفق و پیروز بیرون بیاد؟ همه این سوالها کلید موفقیت برای کنجکاو کردن خواننده هستن!
مقدمه: این بخش شما بیشتر به خیا
نت اشاره داشت. خیانتی که میاد و با خودش همه جا رو آلوده و سیاه میکنه. از تشبیه و کنایه استفاده کردین خیلی زیبا بود مخصوصا با این تشبیهها! در واقع به رمان هم مربوط بود. به رفتار پارسا و نابود کردن عشقش با خیانت و سیاهی اشاره داشت! افرین
آغاز : آغاز رو به یک ساحل و دریای دلگیر شروع کردین. اما احساس میکنم همون اول زود ماجرا رو گفتین. کمی اگر پیچ و تابش میدادین به یک مورد کوچک مثل امواج دریا گیر میدادین گنگتر و خاصتر میشد اما زود راجب عشقش و شکست گفتین به نظرم نباید اینقدر تند میرفتین اگر گنگتر میشد واقعا عالی بود. یک نمونه مثال میزنم براتون منظورم رو بهتر متوجه بشید.
امواج آرام تکان میخوردند، یکی پس از دیگری روی هم فرود میآمدند. هوای ساحل خفه بود! مثل گذشته نبود! گویا ماهیای درون تنگ بودم. خودم را به آغو*ش کشیدم و روی ماسهها نشستم. دیگر زیباییای در کار نبود! امواج دریا چنگال خود را برای بلعیدن لبخندم آماده کرده بودند. ساحل سرد بود، مثل من یخ زده بود. دیگر طلایی رنگ نبود! و... .
اینطور میتونی بنویسی و یواش یواش بری سر موضوع شکست!
سیر: سیر
رمان شما نه کند بود نه تند. درمواردی که نیازه تند بریم تند میرفتین. مثلا دیگه نیاز نیست یک ساعت رانندگی آراز و پارک کردن ماشینش رو بگیم اونجا تند میرفتین سر دانشگاه. در مواردی مثل حس غم و ناراحتی نیازه کمی کند باشید تا به کل مران پخش بشه . پس هر تندی و کندی کاملا به جا و درست بود! افرین بر تو!
شخصیت پردازی: در این بخش شما باید کاری کنین ما با اخلاق همه افراد
رمان اشنا بشیم در غیر این صورت رفتارشون دستمون نمیاد نمیتونیم باهاشون ارتباط بر قرار کنیم. در اینجا مشخص بود آیلار دختری پر شور و شوق و شیطون بود که عشق تبدیل به فردی گوشه گیر و غمگینش کرده بود اما نه هر عشقی؛ عشق گاهی میتونه نابود کنه و گاهی بسازه. بر اساس رفتار آزار فهمیدیم حس انسان دوستانه بالایی داره اهل کمکه کسی رو دوست داشته باشه براش هر خدمتی میکنه! دلش کمی سنگیه و مغروره اما مرده و مهربون پای حرفش میایسته و دیگر افراد هم به این ترتیب باهاشون آشنا شدیم. کمی اخلاق پارسا رو کمتر میدونیم فقط خشم و رفتار بی ادبانش رو فهمیدیم تا اینجا و دلیل خیا*نت و رفتنش و این برخوردش فعلا مشخص نیست. در این زمینه هم تا جایی که لازم بود موفق عمل کردین که با دلیل و اثبات هم بیان کردم افرین.
توصیف مکان: در این مورد کمی ضعیف بودین. درواقع دیدی راجب خونه اتاق دانشگاه و مکانها چندان نداریم شما باید مکان رو جوری به تصویر بکشید ما احساس کنیم در اون مکان قرار داریم و با ذهنمون تصویر مکان رو ترسیم کنیم اما در این مورد ضعیف بودین. یعنی دیدی راجب مکان به صورت کلی و خاص همچنین دور از کلیشه بهمون ندادین. پس ممکنه راجب مکانی که افراد درش هستن و نقش دارن هیچ دید و اشنایی نداشته باشیم اگر هم باشد ممکنه تار باشه. پس بهتون پیشنهاد میدم رو این مورد حتما کار کنین!
توصیف چهره: در این بخش ما باید به عنوان خواننده تا حدودی با چهرهی شخصیتهای
رمان آشنا باشیم. شما آراز رو با موها و چشمهای سیاهش رو توصیف کردین و راجب موی خرمایی آیلار گفتین. به ترانه دوست آیلار و موراد دیگر پرداختین و خوب بود، تنها یک اشکال داشت. به چهره افراد فرعی پرداختین و خیلی شیرین به دور از کلیشه توصیفش کردین اما چهره افراد فرعی رو کم بیان کردین و فقط یک دید تار داریم ازشون و نمیدونیم چشمشون چه حالی داره ایا سفیدن یا سیاهن و مواردی مثل این. نمیگم که به طور کلی و ریز به ریز جزئیات چهرهی افراد رو باید گفت ولی در جریان
رمان باید به صورت غیر مستقیم بهش اشاره بشه تا تصویر ذهنی از شخصیتهای اصلی داشته باشیم.
توصیف حالات: توصیف حالات در حد مقبولی انجام شده بود.
توصیف احساسات: در این بخش باید احساس شخصیتهای
رمان رو کاملا درک و حس کنیم اونم با استفاده از قلم شما. یعنی وقتی یک فرد شاده باید شادیش رو توصیف کنین تا بیشتر با این حسش آشنا بشیم و درکش کنیم. گفتن آیلار شاد بود مناسب نیست با لبخندو..شادیش رو نشون میده بهمون. حالا اگر به نقد این بخش در رمانتون بپردازم باید بگم بسیار موفق بودید. احساس غمگین و شکست آیلار با مرور خاطرات اشکهاش و تک تک کارهاش کاملا مشخص بود و احساس نگرانی خانوادش هم به نمایش گذاشته شده بود. خشم پارسا و احساس ناراحتی آراز به خاطر این دختر و توجه زیادش احساس سردرگمش که آیلار با بقیه چه فرقی داره؟ این احساسات تک تک بسیار خوب توصیف شدن درواقع احساسات در
رمان شما میرقصید! باید بگم در این مورد با توجه به استدلالها عالی بودین
تم: مفهوم و معنی کلی
رمان شما راجب شکست بود! این پیام رو میرسوند انسان شکست نخوره یاد نمیگیره محکم و قوی نمیشه، باید بعد از شکست بلند بشی و محکم به راهت ادامه بدی باید قوی باشی. این پیام
رمان شما بود که به گوش تک تک افرادی که شکست خورده بودند میرسوند. (شکست پایان راه نیست بلکه شروعی برای یک پیروزیه) این یک بیان کامل برای مفهوم
رمان شماست. بسیار عالی.
پیرنگ: این
رمان بیشتر روی موضوع شکست عشقی و خیا*نت رژه میره. بیشتر رو این تمرکز داره که چطور میتونست هر روز بگه عاشقتم و حالا؟ آیا دروغ میگفت؟ درباره این شکست نوشته شده و روی این موضوع بیشتر تمرکز داره. و صددرصد بعدها به پیروزی بعد شکست اشاره خواهد شد!
دیالوگ مونولوگ: دیالوگ شما بیانگر احساسات بودن و تاثیر زیادی رو احساسات داشتن. هرچند از دیالوگ چندان خاصی استفاده نکردین درحالی که در برابر این شکست و پیروزی یک دیالوگ به یاد ماندنی میتونستین بگین اما درکل دیالوگ مناسبی داشتین.
مونولوگ از بخشهای ریزی مثل توصیف شخصیت پردازی و..ساخته شده. بخش بزرگی از
رمان مونولوگه که به روایت
رمان میپردازه. چیزی که دیالوگ رو خاص میکنه بخشهای کوچکش هستن. یعنی اگر بخشهای کوچک خوب باشن پس بخش بزرگتر عالی خواهد بود. جذابیت متن شما در برخی جاها کم شده بود. بعضی جاها به دلیل قاطی کردن زاویه دید جذابیت کم شده بود، برخی جاها به دلیل استفاده نکردن از توصیف حالات و مکان و..این جذابیت کم شده بود و این زیرمجموعهها باعث شدن من عالی نشه در حد خوب بمونه اما اگر زیرمجموعه درست بشه مونولوگ عالی میشه.
زوایه دید و بافت: زاویه دید سوم شخص بود اما اشتباهی اینجا از زبان ایلار نوشتین.
وقتی بدترین بلاها و حرف ها را به تو بزنند و قلبت را بسوزانند چرا باید بخشید و تلافی نکرد؟
من آیلارم، یه دختر کینهای که از این پس فقط به دنبال تلافی و انتقام از این خانواده هستم.
آیلاری میسازم که همه را پشیمان کنم.
راجب بافت هم شما در زمان حال
رمان رو ادامه دادین و پرش زمانیای در کار نبود و در این مورد اشکالی نداشتین
اشکال نگارشی: _خب چیه؟ علامت درست قبل از دیالوگ "-" که باید با کلمهی بعدش یک فاصله بگیره.
جا میداد،گفت: باز ویرگول از کلمه بعدی فاصله داشته باشه!
کشف کرده باشد گفت: کرده باشد، گفت: ( این درسته یادت باشه هرجا حس میکنی مکث لازمه ویرگول بذار)
حرف ها (حرفها) (ها) با نیم فاصله جدا میشه.
همه ی (همهی) (ی) با نیم فاصله جدا بشه لطفا. (ای) با نیم فاصله جدا بشه.
باور پذیری این نوع شکست ها مخصوصا شکست عاطفی و ضربه روحی کاملا در دنیای واقعی هم دیده میشه چیزی که مهمه محکم وایسادنه. مورد غیرقابل باور وجود نداشت درواقع بخشی از موضوعات جامعه نیز هست و بسیار ازاین شکست ها دیده شده.
رمان شما کاملا قابل باور بود و مشکلی نداشت.
منتقد:
@Aras