با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان و داستاننویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @خاتم
* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!
* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.
* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بیتوجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.
با توجه به اینکه نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگدهی و سطحبندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید. ?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد
نام رمان: کاپیتان عشق
نویسنده: @Monika
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
دختری که زندگی عاشقانهای شروع کرده ولی در حین زندگی عاشقانهاش، اتفاقهای گذشته برایش مرور میشود.
عشق با لحظات کوتاه میآید و میرود؛ ولی در زندگی این دختر ابدی است.
بسمتعالی نقد رمان "کاپیتان عشق"
منتقد "خاتم"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "۱۵ مهر ۱۴۰۰"
?ارکانهای اولیه نقد?
۱. عنوان رمان
عنوان انتخابی این رمان، کاپیتان عشق است؛ کاپیتان به معنای ناوبان و فرمانده و عشق به معنای شیدایی و دلدادگیست.
بنابراین، کاپیتان عشق به معنای ناخدای کشتی عشق است!
درواقع به دور از آرایهها، به مفهوم هدایتگر و صاحب عشق است.
عنوان با مفهوم رمان هماهنگی لازم را دارا میباشد و قطعا در ادامهی داستان، این ارتباط روشنتر خواهد شد.
همچنین عنوان، احساسات موجود در روند داستان را به خوبی نشان میدهد.
کاپیتان عشق، عنوانی دو بخشی است و از اندازهای استاندارد برخوردار میباشد اما کلمات کاپیتان و عشق، دو واژهی کلیشه هستند که این موجب ضعف در آن شده!
این عنوان، عنوانی نسبتا جذاب به شمار میآید و بیشترین جذابیتش در واژهی کاپیتان نهفته است اما همانطور که گفته شد، کلیشه بودن کلمات، خصوصا واژهی عشق، ممکن است موجب کاهش جذابیت و ریزش مخاطبان شود.
۲. ژانر رمان
ژانرهای انتخابی این رمان، عاشقانه و اجتماعی هستند.
الویتبندی ژانرها کاملا رعایت شده؛ به صورتی که ابتدا ژانر عاشقانه و سپس ژانر اجتماعی نوشته شدهاند.
ژانرها با مفهوم داستان، عنوان، خلاصه و... کاملا هماهنگ میباشند و بایکدیگر نیز، دارای تناسب و هماهنگی هستند.
همچنین روابط عاشقانه در ابتدای داستان، صحت انتخاب این ژانر را تصدیق میکنند.
۳. خلاصه رمان
این خلاصه، هوای عاشقانه دارد که با حس و حال داستان هماهنگ است.
متاسفانه خلاصه بسیار کوتاه است و در آن از جملهبندیهای جذاب که با آرایههای ادبی مزین شده باشند خبری نیست! علاوه بر این، ابهام بسیار کمی نیز در آن دیده میشود که از ایجاد انگیزه و برانگیختن حس کنجکاوی در مخاطب جلوگیری میکند!
این نقاط ضعف موجب شدهاند، خلاصه چندان مطلوب نباشد و چنگی به دل مخاطبان نزند!
قطعا با نوشتن جملات پیچیده شده در لابهلای واژگان دلنشین و آرایههای مختلف، همراه با ابهام و تعلیقی بیشتر، خلاصهای جذابتر خواهید نوشت که باعث رشد رمان شما خواهد شد!
۴. جلد رمان
جلد انتخابی، با مفهوم داستان و ژانرها کاملا هماهنگ است.
استفاده از تصویری با کیفیت عالی و ترکیب و تلفیق دلنشین فونتها و رنگها باعث جذابیت و گیرایی جلد شده!
تکست روی جلد نیز کاملا با عنوان و مفهوم داستان متناسب و هماهنگ است.
?ساختمان کلی رمان?
۱. شروع رمان
شروع رمان در مطب پزشکی جوان، به نام ساناز است که دوست دوران کودکی خود را ملاقات میکند.
در ادامه توسط همسر و فرزندش، در مورد مزاحمتهای تلفنی مطلع میشود که چندی بعد با شنیدن صدای فرد مذکور، متوجه میشود وی نامزد سابقش است و بعد از نه سال به دنبال اوست! در این بین، خاطرات گذشته را نیز باخود مرور میکند.
ساناز با فهمیدن اینکه آن شخص کیست، با او قرار ملاقاتی ترتیب میدهد و از او میخواهد فراموشش کند؛ هرچند هنوز به او علاقه دارد!
کاوه، همسر ساناز که با دیدن رفتارهای بیثبات همسرش کلافه شده از او میخواهد که قضیه را برایش بازگو کند اما با شنیدن این موضوع اوضاع بدتر میشود!
کاوه که با شنیدن حقایق به همسرش شک کرده، چندی بعد بستهای به دستش میرسد که عکسهایی از ملاقات ساناز و نامزد سابقش را نشان میدهد و فکر اورا بیمار میکند!
شروع داستان چندان مهیج و دراوج نبود و از صحنهای عادی شروع شد که این موضوع میتواند موجب دلزدگی مخاطبان شود.
از شروع رمان بهسرعت گذشتید؛ به صورتی که حس میشود برای رسیدن به مشکل اصلی شتاب و عجلهی بسیار داشتید و این مطلب باعث شده مخاطب نتواند به خوبی با رمان ارتباط برقرار کند و احساسات جاری در داستان، در دل وی جای نگیرند.
بهتر است توصیفاتی بیشتر و سرعتی ملایمتر برای روند داستان در نظر بگیرید و با موضوعاتی جذاب اما مهیج که باعث ایجاد کنجکاوی و کشش در دل خواننده شوند، شروع داستان را رقم بزنید.
حائز اهمیت است، یکی از مهمترین نقاط قوت شما در رقمزدن شروع، کلیشه نبودن رویدادهای آن است.
در مورد پرداختن به شخصیتها و فضاسازی، توصیفات درمورد خلقیات و رفتارها کاملا مطلوب بود اما در توصیف ظواهر بسیار کوتاهی کردید.
۲. میانه رمان:
با نشان دادن عکسهای بسته، توسط کاوه به ساناز و اعتراف ساناز به علاقهای که نسبت به سعید دارد، داستان وارد قسمت میانه میشود.
کاوه بعد از شنیدن حرفهای ساناز از خانه بیرون میزند و ازقضا تصادف میکند و در آن سو، ساناز که از همسرش بیخبر است به حال بدی دچار میشود.
تصادف، یکی از شایعترین و کلیشهترین پیچشها در رمانهاست که بارقمزدن این موضوع در داستان خود، پای کلیشه را به میانهی رمان باز کردید!
بهتراست مشکلات و گرههایی را از زندگی خود یا اطرافیان و حتی ضمیر خود بیرون بکشید و در داستان به کار ببرید.
میتوان بیان کرد، مشکلات متعددی که زندگی ساناز را دگرگون میکنند و برخی ابهامات که خواننده را برای مطالعهی ادامهی داستان کنجکاو میکنند، میانه را در اوج نگه داشتهاند؛ اگر بهخوبی بسط داده شوند!
?ارکانهای پایانی? ۱. ایرادات نگارشی
درست نویسی
تکرار
پارت6:
اوففففف
اوف
نیمفاصلهها
پارت6:
چشم غره
چشمغره
پارت3:
واتس آپ
واتسآپ
آب سردکن
آبسردکن
و...
غلط املائی
پارت6:
چشم غوره
چشمغره
پارت3:
گوشنه
گرسنه
پارت4:
خوشکشویی
خشکشویی
و...
علائم نگارش
پارت3:
• آره نمیدونم چرا حرفی نمیزد. اتفاقا چند بار هم زنگ زد، حالا مهم نیست شام خوردی؟
• آره! نمیدونم چرا حرفی نمیزد! اتفاقا چند بار هم زنگ زد؛ حالا مهم نیست. شام خوردی؟
. به سمت ظرف شویی رفتم، دست هام رو شستم؛ یه آب از شیر آب ریختم خوردم.
. به سمت ظرف شویی رفتم؛ دست هام رو شستم؛ یه آب از شیر آب ریختم؛ خوردم.
و...
۲. سخن منتقد
خسته نباشید بابت نوشتن این رمان زیبا.
به عنوان توصیه سعی کنید داستان را طبق روال عادی پیشبرده و از شتاب برای رسیدن به واقعهی اوجگیرنده خودداری نمایید.
موفق باشید.
خاتم
*** @Monika