با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
عنوان: هتل خونین
ژانر: عاشقانه
نویسنده: کیاناز تربتینژاد
خلاصه: رز دختر نسبتاً باهوشی که خدمه هتل بارِن اوپِرا است. هتلی شاید به ظاهر بدون هیچ مشکلی که هیچ اتفاقی جز رفت و آمد درش نمیافته، اما با اومدن پسری به اسم برایان فاستِر اتفاقات عجیبی رخ میده.
اسم رمان:
*هتل خونین، در ابتدا ما فکر میکنیم که با رمان جنایی طرف هستیم اما خودِ رمان و ژانر چیز دیگری به ما میگوید! با توجه به رمان، این اسم یعنی هتل خونین، هیچ ربطی به رمان ندارد، اگرچه شاید ی تیکهای از رمان ذرهای ربطی داشته باشد اما اگر بخواهیم کلی ببینیم، بایستی نام عوض شود. با اینحال نام کلیشه نیست ای نیست و به جلد متصل است.
جلد رمان:
جلد کاملاً در وهلهی اول حسِ ترس و معمایی بودنش را به رخ میکشد و گویا بایستی گفت کاملاً صحیح برای نامِ رمان یعنی هتل خونین طراحی شده اما ژانر عاشقانه در آن دیده نمیشود و اما رنگِ سیاه نمادِ خوفناکی و رمز و راز، رنگِ قرمز به عنوان خون که کاملاً گویای خونین بودنِ هتل است و پلههای مارپیچی حسِ معمایی بودنِ رمان را به مخاطب القاء میکند. در مورد تکست جلد هم بایستی بگویم که.. جنگلِ پاییزی اشاره به موهای شخصیت اصلی یعنی رز بری میکند که موهای ایشان فرفریِ نارنجی مایل به قهوهای بود! بایستی گفت نویسنده تشبیه خوبی در را*بطه با موی شخصیت اصلی با جنگلِ پاییزی بکار برد و خب تکست عاشقانه است و اینجوری میتوانیم بگوییم که در جلد ما ژانر معمایی را داریم اما ژانر عاشقانه نداریم و برعکس آن در تکست ما شاهدِ ژانر عاشقانه هستیم اما معمایی در آن دیده نمیشود!
ژانر رمان:
*با توجه به جلد و نام رمان، بایستی گفت که در وهلهی اول ژانر جنایی هم بایستی اضافه میشد اما اگر به رمان توجه کنیم، یک قتل، آن هم قتلی که فقط در حدِ گفتن آن بود و هیچ اشارهی جزئیتر به آن نشده بود، باعث نمیشود که ژانر جنایی شامل رمان شود اما میتوان ژانر معمایی را به آن نسبت داد.
خلاصه:
*خلاصهی رمان کوتاه است و کلیشه در آن موج میزند، نویسنده میتوانست نامِ شخصیت اصلیِ دوم یعنی برایان فاستر را نیاورد و یا میتوانست خلاصه را گنگ و معمایی تر جلوه دهد تا مخاطب بیشتر کنجکاو شود.
آغاز:
* شروعِ رمان با بیدار شدنِ شخصیت اصلی یعنی رز بری اتفاق افتاد و خب میتوان گفت در ابتدا فکر میکنیم کلیشه در همراهش است اما کمی که جلو میرویم با اوضاعِ هتل و دوستِ شخصیت اصلی یعنی کاترین و اخلاقیات وی و شخصیت اصلی آشنا میشویم و کم کم میرویم سراغِ گفتنِ یک سری ویژگیهای جزئی کاترین(شخصیت فرعی) و رز(شخصیت اصلی). اگر بخواهم از سبکِ نویسنده بگویم، نویسنده سعی داشته در این رمان برای هر فرد ویژگیِ منحصر به فردی باقی بگذارد تا حداقل شخصِ مورد نظر در ذهنِ ما باقی بماند. هدف داستان از این شروع میتواند این باشد که بگوید زندگیِ یک فردِ خدمهی هتل چگونه است.
سیر: سیر رمان سریع بود! یعنی فرض بکنید تازه با فردی آشنا شدید، خیلی زود به او شک میکنید و میگویید او قاتل است و سپس همراه فردی که به او برچسب قاتل بودن زدهاید بیرون میروید؟ کمی غیر منطقی است و این حاکی از سیرِ تند رمان است.
شخصیت پردازی:
*رز بری: شخصیت اصلی- از خدمه های هتلِ بارن اوپرا- موهایش نارنجیِ مایل به قهوهای و فرفری است- دختری ساده، لوس، احساساتی، جدی در کار + دختری که طعم مهر پدری را نچشیده+کم حرف
کاترین: دختری تپل با موی کوتاه مشکی - از خدمههای هتل بارن اوپرا- دختری تنبل، سادهلوح+ مسئولیت پذیر
برایان فاستر: مردی که رز بری به آن اتهام قاتل بودن را زده بود- در کنار شقیقه و ابرویش شکستگیِ کوچکی داشت که کار پدرش بود. دورانِ کودکیِ خوبی نداشته- پسری زجر کشیده و کمی مریض است+ مرموز + ظاهر و رفتاری گول زننده دارد که باعث میشود اطرافیان او را اشتباه قضاوت کنند.
آقای بارنس: مدیر هتل
توصیف مکان:
* در رمان توصیف هایی به میان آمده بود به عنوان توصیف مکان اما کلی بودند؛ یعنی جزئی تر به آنها اشاره نشده بود. به عنوان مثال نگفته شده بود که اتاقِ مشترکِ کاترین و رز چگونه است و یا پارکی که برایان و رز با هم رفته بودن گفته نشده بود هوا چگونه است، پارک شلوغ است یا خلوت؛ یا رستورانی که به آنجا رفته بودند، طراحیِ داخلیِ آن چگونه بود و...
توصیف احساسات: در توصیف احساسات ضعیف عمل شده و نویسنده میتوانست بهتر و بیشتر به آن بپردازد
توصیف حالات:
*توصیف حالات 50-50 است، یعنی نصفِ آن گفته میشد و نصف دیگر نه! به عنوان مثال:
مچ دستم را گرفت و گفت:
- تو از من میترسی؟
* شخص با حالت سوالی از فردی سوال کرده و این حالت در مونولوگ ذکر نشده
مثال دوم:
خواستم چیزی بگویم که محکمتر مچ دستم را فشار داد و گفت:
- ما انتقام میگیریم.
مچ دستم را محکم از دستان چروکیدهاش خارج کردم و پیش کاترین رفتم.
* خب در اینجا حالتِ فردی که این حرف به او زده شده گفته نشده که چگونه است! وحشت کرده؟ ترسیده؟ عصبی است؟ مشکوک؟ سردرگم؟ چیزی گفته نشده!
توصیف چهره:
*همانطور که گفته بودم نویسنده یک سری از ویژگی های جزئیِ شخصیت هارو گفته بود مانند موهای کاترین کوتاه و مشکی و خودش هم تپل است یا رز بری موهای نارنجی مایل به قهوهای و فرفری دارد و یا برایان فاستر که کنار ابرو و شقیقهاش شکستگیِ کوچکی وجود دارد. اما جدای از اینها نویسنده هیچ توصیفِ چهرهی دقیقتری ذکر نکرده و ما هیچ ذهینتی از شخصیتها نداریم به جز همان ویژگی های خاص!
پیرنگ:
پیرنگ به شخصه در این ابتدا نامشخص است، یک قتل اتفاق میفتد و به سادگی از آن چشم پوشی میشود، رز بری با مردی آشنا میشود و خیلی خیلی زود با آن شخص همکلام میشود و بیرون میرود و گویا به نوعی با آن فرد ارتباط برقرار میکند و به نوعی میتوان فهمید که برایان فاستر پدرِ رز بری را میشناسد اما رز بری در را*بطه با این سوال حساسیت و یا کنجکاویای نشان نمیدهد و خیلی از اتفاقات دیگر که علت یا دلیلِ قانعکنندهای پشت انان نیست.
مونولوگ و دیالوگها:
*در پارت های اولیه مونولگ و دیالوگ در تعادل بودند اما به مرور زمان هرچه جلوتر میرویم مونولوگ کم و کمتر و دیالوگ زیاد و زیاد تر میشدند. به نویسنده پیشنهاد میشود که تعادل را در مونولوگ و دیالوگ نویسی رعایت کند تا که رمان دچار دیالوگ محوری یا مونولوگ محوری نشود.
زاویه دید و بافت:
*زاویه دید، از دیدِ رز بری یعنی شخصیت اصلیِ داستان بود و بافتِ متن هم دیالوگ ها عامیانه و مونولوگها ادبی بودند. به شخصه زاویه دید به درستی انتخاب و بافت متن هم به خوبی طی شده بود و آسیبی در آن دیده نشده بود.
باور پذیری:
*باور پذیری در این رمان کمی سخت بود، حوادثی اتفاق میافتادند که گهگاهی با عقل و منطق جور درنمیآمد.
اشکالات نگارشی:
* از (؛) و (!) گهگاهی لازم بود استفاده شود اما جایش (،) یا (.) آورده شده است.
غلط املائی: غلطی دیده نشد.
ایده:
*ایده درمورد زندگیِ یک دختری است که از خدمهی یک هتل است و با ورود یک فردی به هتل و زندگی دختر، اتفاقات و حوادثی پیش میآید که به کل، زندگی دخترک از این رو به آن رو میشود؛ کمی کلیشه در ایده به چشم میخورد اما اگر نویسنده در آینده حوادث دیگری به رمان اضافه کند مطمئناً میتواند آن مقدار کلیشه را از بین ببرد.
نکات کلی:
1. لطفاً در انتخاب اسم دقت کنید و مرتبط با رمان انتخاب کنید.
2. جلدی مرتبط با رمان و اسمِ رمان انتخاب کنید.
3. لطفاً ژانر معمایی را وارد ژانرها کنید.
4. خلاصهای بهتر و گنگ تر ارائه دهید.
5. برای رمان خود مقدمهای بنویسید.
6. لطفاً سیر رمان را به تعادل در بیاورید؛ نه زیادی سریع و نه زیادی آرام!
7. به توصیف احساسات و توصیف مکان و همچنین توصیف حالت و چهره کمی بیشتر بپردازید.
8. تعادل را در مونولوگ و دیالوگ نویسی حفظ کنید
9. از علائم (؛) و (!) در مواقع به جا استفاده و رمان را باورپذیرتر جلوه دهید.
قلمتان مانا @KIAnaz
باتشکر از منتقد: @Neko