تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

در حال تایپ کتاب حصار ماتریکس | نویسنده فاطمه السادات هاشمی نسب

برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
نام کتاب: حصار ماتریکس
نویسنده : فاطمه السادات هاشمی نسب (سادات.82)
ژانر: اجتماعی
پیشگفتار:
سلام، نویسنده رمان های بلند و فانتزی، فاطمه السادات هستم. خیلی‌ها با عنوان سادات.82 من را می‌شناسند. شاید بگویید نویسنده فانتزی نویس را چه به نوشتن کتاب، آن هم با عنوان ماتریکس؛ اما مهم نیست که شما چه فکری می‌کنید، مهم آن شخصی است که حاضر شده این کتاب را بخواند؛ یعنی می‌خواهد به واقعیت بنگرد و همین برای من اهمیت زیادی دارد. حرف‌های زیادی قرار است زده شود که اگر آمادگی شنیدن آن‌ها را ندارید، به نفعتان است که همین الان از اینجا بروید. اینجا با کسی شوخی نداریم.
 
آخرین ویرایش:
برترین مدیر سال ۱۴۰۲
کاربر VIP
مدرس انجمن
مدیر بازنشسته
برترین‌ مقام‌دار سال
Feb
819
5,052
118
°•○°● بسم الله الرحمن الرحیم ●°○•°





نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین بخش نگارش کتاب



شما می توانید پس از ارسال 15 پست درخواست جلد بدهید

تاپیک درخواست جلد



پس از مطالعه ی قوانین نقد، در این تاپیک ثبت درخواست کنید

تاپیک درخواست نقد



بعد از دریافت نقد اولیه، میتوانید درخواست تگ کنید.

تاپیک درخواست تگ



و حداقل پس از ارسال 40 پارت [هر پارت (غیر) از پیشگفتار، مقدمه، سخن نویسنده و خلاصه] می‌توانید اتمام کتاب خود را اعلام کنید.

تاپیک اعلام اتمام آثار بخش نگارش کتاب



اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه




قلمتان سبز و ماندگار

مدیریت تالار ادبیات انجمن کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
یک کلام حرف حساب:
از شما خواننده‌ی عزیز می‌خواهم گارد خود را همین‌جا کنار گذاشته و سپس صفحه‌ی کتاب را ورق بزنید. اگر قرار است با گارد و سپرهای فراوان در دور ذهنتان، وارد شوید همین الان بروید. باور کنید این‌گونه نه اعصاب شما خورد می‌شود و نه اعصاب منِ بی‌دفاع که پشت این برگه‌ها حرف‌های زیادی برای گفتن دارم.
من قرار است حرف‌های زیادی بزنم، از کوچک‌ترین موضوعات زندگی تا عادی ترین‌ها، از ساده‌ترین اتفاقات و تا بزرگ‌ترين تصمیمات ما که با ماتریکس گره خورده است، پس اگر قرار باشد همه گارد داشته باشند، این کتاب صرفا جهت حرام کردن چندین برگه و درخت بوده است.
خواهشی که از شما دوست عزیز کتاب‌خوان دارم، اکنون که وقت گذاشته و قرار است این کتاب را بخوانید گارد خود را کنار گذاشته و با منطق و ذهنی باز به سراغ صفحه‌ی بعدی بروید.
ممنونم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
فهرست مطالب:
ماتریکس چیست؟
چرا ماتریکس؟
ماتریکس در کودکی
ماتریکس در نوجوانی
ماتریکس در جوانی
ماتریکس در خانواده
نقش ماتریکس در فرهنگ
نقش ماتریکس در جامعه
نقش ماتریکس در کشور
نقش ماتریکس در اقتصاد
ماتریکس و سیاست
ماتریکس و مذهب
ماتریکس در زندگی زناشویی
ماتریکس در تربیت فرزند
ماتریکس در مراسم ها
ماتریکس و باور
کلام آخر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
ماتریکس چیست؟
در شروع کتاب، بگذارید اول ماتریکس را کاوش کنیم. اصلا این کلمه چیست و در حقیقت چه معنایی پشت آن نهفته است؟
بگذارید این چنین ماتریکس و کاراییش را برایتان شرح بدهم. اول، به کلمه‌ی الگو فکر کنید. یک تصویر ذهنی در پشت چشم‌های بسته‌ی شما شکل می‌گیرد. آن چیست؟
اکثر مردم شکل دفتر شطرنجی کودکی خود را به یاد می‌آورند، همان که در اول دبستان معلم الگو‌های رنگی مکعبی درون آن را رنگ می‌کرد و کودک باید الگو را تا مکعب آخر ادامه می‌داد. یکی آبی و دو تا سبز، تا آخر دفتر ادامه بده‌.
نیمی دیگر از مردم الگو های ریاضی را به خاطر می‌آورند، این ماتریکس نیست، اشتباه نکنید. این تنها الگویی است که شما در کودکی از آن برای انجام کار هایتان با نظم، پیروی می‌کردید.
به طور مثال حرکت ماشین‌ها در جاده‌ها طبق قانون راهنمایی و رانندگی، یک الگوی همگانی و جهانی است تا نظم برقرار بماند. این ماتریکس نیست. فقط الگوی بزرگ است.
یا به عبارتی حرکت مورچه‌ها در مسیر مشخص که به نظر ما درهم می‌آید، یک الگو محصوب می‌شود. زیرا آن‌ها ماده‌ای ترشح کرده و راه را به همدیگر نشان می‌دهند. این نیز ماتریکس نیست، یک الگوی ظریف است.
حالا ماتریکس چیست؟ به نماد های ریز تا بزرگ که زندگی انسان، تصمیمات، اخلاقيات، اعتقادات و فرهنگ وی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، ماتریکس می‌گویند.
به طور مثال شما در الگوی راهنمایی رانندگی، قرار نیست اعتقادتان تغییر کند. قرار نیست با ایستادن پشت چراغ قرمز تصمیمات‌تان تغییر کند. شما دارید فقط الگو را اجرا می‌کنید. اما ماتریکس این چنین نیست، ماتریکس تمام ویژگی‌های شما را در طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت بسته به شرایط تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و این، گاهی خوب و گاهی بد است.
می‌گویم خوب زیرا ماتریکس کمک می‌کند شما راحت‌تر با انسان‌های هم فرکانس خود ارتباط برقرار کنید. این را اکنون نمی‌توانم باز کنم، جلوتر خود به آن پی می‌برید که منظور من چیست‌.
اما چرا می‌گویم بد؟ زیرا انسان‌ها به شدت تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند و از یک‌جایی به بعد همه چیز از حالت عادی خود خارج می‌شود که رنج‌های زیادی را به زندگی القا می‌کند‌. این‌ها را نیز جلوتر باز خواهیم کرد، اکنون هنوز زود است و شمایی که درون ماتریکس گیر کرده‌اید، نمی‌توانید قبول کنید.
بگذریم، ماتریکس شما را خواسته یا ناخواسته تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. متأسفانه ماتریکس مثل الگو نیست، در الگو شما می‌توانید با کمی لغزش از مدار خارج شوید. مثلا با دنده دو در اتوبان برانید و با چراغ قرمز، حرکت کنید. می‌توانید در رانندگی کمی الگو را برهم بزنید اما در ماتریکس این کار به شدت سخت است، اکثر انسان‌هایی که در ماتریکس هستند از بودن در آن لذ*ت می‌برند و حتی اگر سعی کنند خارج شوند نیز به شدت سخت خواهد بود. زیرا ماتریکس همچون باتلاق است، هرچه بیشتر درونش دست و پا بزنید بیشتر غرق خواهید شد و بیرون آمدن از آن، از آن‌جایی که نمادهایش با روح و اعتقادات شما ادغام شده است، به شدت سخت و طاقت‌فرسا خواهد بود.
 
آخرین ویرایش:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
چرا ماتریکس ؟
بیخیالِ حرف‌های فلسفی در شروع کتاب‌ها شویم. ببینیم اصلا چرا باید ماتریکسی وجود داشته باشد؟ ماتریکس را کی ایجاد کرده است؟ در واقع بگذارید این چنین بپرسیم که ماتریکس را چه کسانی و برای چه ایجاد کرده‌اند؟
انسان‌های بزرگ جهان را به خوبی می‌شناسید درست است؟ به طور مثال، بیل‌گیتس(رئیس مايکروسافت)، ایلان‌ماسک(رئیس شرکت خودروسازی تسلا، رئیس اپلیکیشن ایکس یا توییتر و آورنده اینترتت ماهواره‌ای به جهان)، ملکه انگلستان(سیاستمدار پشت جنگ‌‌های خاورمیانه و جهان، مسئول فقر و غارت نیمی از کشور‌های دنیا)، رئیس جمهور کشور های ایر قدرت قاره‌ها و فرقه هایی که ترجیح می‌دهم نامشان را نگویم. آن‌ها در همه چیز دخالت دارند. از چیز های ساده گرفته همچون رنگ لباس زیر تا چیز های مهم مثل اقتصاد کشور های بزرگ و رشد بورس یک کشور در خاورمیانه؛ حالا آن‌ها ماتریکس را درست کرده‌اند. چارتی همچون مثلث که افراد ثروتمند در بالای آن زندگی می‌کنند و مردم عادی که درصد زیادی از مردم هستند، در ضلع‌های پایین تلاش می‌کنند تا خود را بالا بکشند. اما فایده‌ای ندارد.
ولی اینجا نکته‌ای وجود دارد، آن‌ها چطور ثروت به دست آورده‌اند و به اوج مثلث رسیده‌اند؟ سادست، انسان‌ها نیاز به هدف دارند. یک انسان بدون هدف هیچ‌چیز نیست جز یک زامبی متحرک، حالا آن‌ها هدف ایجاد کرده‌اند. چالش‌هایی را به وجود آورده‌اند تا مردم جهان پویا شوند. من به آن‌ها می‌گویم کنترل کنندگان، پس شماهم این چنین آن‌ها را در طول کتاب بشناسید. افرادی که ما را با نخ‌های ماتریکس کنترل می‌کنند.
کنترل کنندگان برای ایجاد پویایی و هدف در انسان‌ها برایشان سرگرمی تدارک دیدند‌. اما برای آن‌که همچنان قدرتمند بمانند، وسیله‌هایی و شرایطی را برای رسیدن به آن سرگرمی محیا کردند‌، شروطی گذاشتند تا آن سرگرمی‌ها دست نیافتنی شده و حتی اگر انسانی به آن‌ها رسید، توان استفاده‌ی طولانی مدت از آن را نداشته باشد تا مبادا از آن خسته شود و دنبال چیز جدیدی باشد. حالا بگذارید کمی بازتر صحبت کنم.
کنترل کنندگان به تیم هایشان سپردند تا ماشین طراحی کنند، این باعث شد ما پویا شویم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. برای رسیدن به ماشین چیزی به اسم پول نیاز است. پس آن‌ها پول را هم وارد کردند تا ما با سرگرم شدن برای به دست آوردن پول، تلاش کنیم. آن ها همچنین کار هایی اعم از انواع شغل‌ها را به میان آوردند تا در قبال کار ما در آن شرکت‌هایی که برای خودشان بود، پول به ما بدهند. این چنین هم آن‌ها ثروتمند بودند و هم ما به پولی که برایش تلاش کرده بودیم رسیدیم. پس از رسیدن به ماشین و جمع کردن پول مورد نظر، حالا ما روز به روز شاهد وسایل و ساختمان‌های جدید هستیم که آن‌ها را می‌خواهیم. ما به تلاش برای به دست آوردن پولی که کنترل کنندگان به وجود آورده‌اند ادامه می‌دهیم و آن‌ها، روز به روز قوی‌تر می‌شوند، زیرا اکنون پول به چیزی حیاتی تبدیل شده است.
حالا بگذارید مثال کوچک‌تری بزنم تا درکش بهتر شود. ما در کودکی، حسرت رفتن به شهربازی را داشتیم. وقتی مادر و پدرمان ما را به آن‌جا می‌بردند، بخاطر گران بودن بلیط وسایل یا حالا محدودیت سنی، اجازه‌ی بازیه زیاد نداشتیم. نهایت پنج وسیله حق سوار شدن برای ما را داشت. اما ما با همان‌ها هم راضی و خوشنود بودیم، زیرا برای رسیدن به شهر بازی، التماس، گریه، خوندن درس‌ها و گرفتن نمره‌های زیاد را پشت سر گذاشته بودیم. پس همان پنج وسیله هم برای ما به اندازه‌ی یک دنیا ارزش داشت و زیاد بود. اما برای پدر و مادر ما یک چیز کوچک به حساب می‌آمد زیدا آن‌ها می‌توانستند اگر اراده کنند تمام بیست وسیله را سوار شوند. آن‌ها محدودیتی نداشتند‌. در واقع مادر و پدر کنترل کنندگان ما بودند.
حالا چرا؟ چون آن‌ها تنها در این صورت می‌توانستند ما را کنترل کنند تا طبق خواسته‌یشان پیش برویم و رفتار کنیم. اکنون نقش ماتریکس نیز همین است. کنترل مردم جهان به شیوه‌ای که باید رفتار کنند! این دلیل استفاده از ماتریکس به دست کنترل گنندگان است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
بررسی ماتریکس در زندگی من
ماتریکس در کودکی


به یاد دارم در کودکی، زیاد شیطونی می‌کردم. الان بعد از پونزده سال هنوز هم وقتی یکی من رو می‌بینه، میگه ماشالله توی بچگی اندازه‌ی پنج تا پسر بد بود! پنج تا پسر با یک دختر برابری می‌کرد. متوجه هستید داره چه اتفاقی میفته؟ مگر قانونی هست که یک دختر بچه نمی‌تونه شیطونی کنه؟ مگر توی ادیان نوشته شده که یک دختر نباید هیجان زیادی داشته باشه؟ مشکل بر می‌گرده به تربیت و فرهنگ اشتباه خانواده‌های قدیمی که از قبل‌تر توی ماتریکس افکار گیر کردند. از بچگی هر کار خواستم انجام بدم گفتن تو دختری نکن. برعکس حتی داداشم هر کار می‌کرد می‌گفتن مگه تو دختری؟ این کارا زشت و عیبه برای پسر. ولی بهم بگین یک کودک مگر براش دختر و پسر اهمیت داره؟ اون داره کودکیش رو می‌کنه. اون می‌خواد با چیزی که دوست داره بازی کنه، دوست داره کاری رو که می‌خواد انجام بده‌‌.
متأسفانه افکاری که درگیر ماتریکس میشن رو به سختی میشه تغییر داد. من همیشه عاشق ماشین‌بازی بودم. هلیکوپتر و انواع ماشین‌های کوچیک و بزرگ رو داشتم. خنده‌دارش می‌دونین کجاست؟ اینکه همه بهم می‌گفتن مگه تو پسری که ماشین‌بازی می‌کنی؟ برعکس من، داداشم عاشق عروسک بود. با عروسک‌هاش حرف میزد و بازی می‌کرد. خیلی مواظبشون بود. من و داداشم باهم تعامل خوبی داشتیم، عروسک‌هایی که برای من هدیه می‌آوردن رو می‌دادم اون بازی کنه، ماشین‌هایی که برای تولدش می‌آوردن رو می‌داد به من بازی کنم.
ولی می‌دونین... اگر حرف‌های مزخرف بقیه نبود الان داداشم هنوز داشت با عروسک‌ها بازی می‌کرد و لذ*ت می‌برد نه اینکه عروسک‌ها رو بخاطر تمسخر بقیه جمع کنه و با حسرت و غم اون‌ها رو توی انباری بذاره.
منم عوض شدم. دیگه حوصله‌ی حرف‌های چرتشون رو ندارم، پس یه ماشین و پهباد فقط توی دکور اتاقم مونده و همشون جمع شدن. می‌خوام بگم خروج از ماتریکس ممکن نیست، خیلی سخت‌تر از اونی بود که فکر می‌کردم.
خواهرم الان پنج سالشه، عاشق رنگ صورتی هست اما بهم بگید کی گفته رنگ صورتی برای دختر هاست؟ مشکل من همین بود. عاشق رنگ آبی بودم اما خیلی‌ها مسخرم می‌کردند. تو مگه پسری که آبی می‌پوشی؟ آه از این همه جاهلی باید چه کرد؟ کی گفته رنگ آبی برای پسر هاست؟ بهم بگید کی این قانون رو گذاشته؟ هیچکس! می‌بینید؟ کسی مجبورتون نکرده منتها از قدیم چون توی یک فیلم یا داستانی این نوشته شده، همه طبق اون توی نوار ماتریکس گیر افتادن. ماتریکس یعنی این، یعنی آبی پسرونه هست و صورتی مخصوص دختر هاست. اگر کسی توی خیابون لباس صورتی پوشیده باشه دختر هست و اگر یکی کفش آبی پوشیده باشه به حتم پسر بوده! خواهش می‌کنم از ماتریکس خارج بشید!
پسر خالم عاشق رنگ صورتی هست، من عاشق رنگ آبی هستم، داداشم عاشق رنگ زرد و قرمزه و خالم عاشق رنگ بنفشه؛ می‌بینید؟ آبی و صورتی یه رکن دینی نیست که بخواید بهش پایبند باشید.
ماشین و عروسک چیز هایی هستن که برای سرگرمی بچه‌ها ساخته شدن، جنسیت زده نکنید لطفا!
میرم اسباب‌بازی فروشی، فروشنده به بابام میگه آقا اسباب‌بازی‌های دخترونه آخر مغازه هستن. دخترونه! میرم سی‌دی فروشی، اگر داداشم همراهمون باشه فروشنده اول می‌پرسه آقا برای کدوم بچتون فیلم می‌خواین؟ دخترونه‌ها این ردیف هستن، پسرونه‌ها اون ردیف... مگه منه دختر نمی‌تونم فیلم بتمن و مردعنکبوتی رو ببینم؟ مگه داداشم نمی‌تونه باربی و سیندرلا رو ببینه؟
به همین سادگی توی ماتریکس گیر کردیم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا