تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

آموزشی کلیشه ننویسیم!

Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
با سلام و خسته نباشید
خدمت کاربران عزیز انجمن کافه نویسندگان!

در این تاپیک مطالبی درباره کلیشه و کلیشه‌نویسی قرار داده می‌شود.

این آموزش‌ها اختصاصی انجمن کافه نویسندگان هستند و هر گونه کپی برداری از آن حتی با ذکر منبع پیگرد قانونی دارد!

از ارسال پست خودداری کنید.
باتشکر?
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
?|× مقدمه: کلیشه‌ها

?|× حتماً برای شما هم پیش آمده که با بخش‌هایی از پیرنگ، عبارت یا شخصیت در داستانی مواجه شوید که نه تنها در آن ابتکاری به چشم نمی‌خورد بلکه در آثار دیگر نیز بسیار تکرار شده‌اند.
?|× کلیشه‌های رایج در داستان، تأثیر دراماتیک و قدرت تخیل داستان را تضعیف می‌کنند.
?|× در ادامه تعریف کلیشه، نمونه‌هایی از کلیشه‌ها در پیرنگ، شخصیت‌ها و همچنین کلیشه‌های توصیفی ارائه می‌شود و با شیوه اجتناب از بکارگیری این کلیشه‌ها در نوشتار خود آشنا خواهید شد.

?|× کلیشه چیست؟

?|× کلمه‌ی «کلیشه» به معنای عبارت یا عقیده‌ای است که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است و فقدان تفکر بدیع و مبتکرانه را تداعی می‌کند.
?|× معنای وسیع‌تر و دیگری از آن، چیز یا شخصی بسیار پیش‌بینی‌پذیر است.

?|× این کلمه از ریشه فرانسوی clicher بر گرفته شده است که به معنای نوشته یا تصویری‌ست که برای چاپ روی چوب یا فلز حک می‌کنند. که به‌طور ضمنی به کپی کردن، برداشتن و تولید مجدد چیزی بدون تغییری در آن اشاره دارد.

?|× کلیشه در فرهنگ فارسی عمید این گونه تعریف شده است:

۱. نوشته یا تصویری که برای چاپ روی چوب یا فلز حک کنند.
۲. [مجاز] هر چیز تکراری.

?|× همچنین معنای کلیشه در لغت‌نامه دهخدا بصورت زیر است:

کلیشه. [ک ِ ش ِ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح چاپ، تصویر

?|× در نوشتار کلیشه‌ای، ایده‌ها و عبارات موجود کپی می‌شوند (به عنوان مثال کلیشه‌ی «شبی تاریک و طوفانی» در فضاسازی). این ایده‌ها و عبارات بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

?|× نمونه‌های کلیشه و شیوه اجتناب از آن‌ها

1⃣1. کلیشه‌های پیرنگ مربوط به یک ژانر خاص

?|× عناصر آشنای ژانرها به ما این امکان را می‌دهند که رمان ها را در ژانرهایی چون فانتزی، رازگونه، عاشقانه و غیره دسته بندی کنیم.
?|× هر ژانر دارای تروپ‌های (مجاز، trope) خاص خود است که این به معنی مضامین و موضوعاتی است که تکرار می‌شوند.
?|× (واژه مجاز در دو معنی بکار می رود: 1. به‌کارگیری واژه و سخن در معنای دیگر و غیر واژگانی آن است 2. به مضامین و موضوعاتی اشاره می‌کند که تکرار می‌شوند. برای تمایز بین این دو تعریف از مجاز، از معادل انگلیسی یعنی تروپ برای معنی دوم در این مقاله استفاده شده است).

?|× به عنوان مثال، در رمان‌های فانتزی (از ارباب حلقه‌ها گرفته تا هری پاتر) اغلب شاهد ظهور یک «ارباب تاریکی» هستیم که به دنبال قدرت کامل است و شخصیتی انتخاب شده (chosen one) باید آنها را شکست دهد.

?|× تروپ با کلیشه مترادف نیست. در بسیاری از داستان‌های فانتزی مشهور شرورانی وجود دارند که به دنبال قدرت هستند.
?|× نحوه برخورد شما با مضامین آشنا تعیین می‌کند که آیا رمان تخیلی (یا علمی تخیلی یا ادبی) شما در برگیرنده کلیشه است یا خیر.

?|× تروپ هر نوع پیرنگ، شخصیت، فضاسازی، یا الگویی است که ما آن را تشخیص می‌دهیم. تروپ همه‌جا هست، از طغیان بر علیه دولت دیکتاتوری گرفته تا مرشد خردمند تا صحنه تعقیب و گریزی که در آن اتومبیل در تقاطع تصادف می‌کند.

?|× تروپ‌ها داستان ها را پیش می‌برند. داستان به صرف استفاده از نوعی تروپ خوب یا بد نخواهد بود. همه داستان‌ها تروپ دارند. کیفیت یک داستان بر اساس نحوه استفاده از این تروپ‌ها تعیین می‌شود.

☔️|× آن‌چه ما در مورد تروپ‌ها دوست داریم، حس آشنا و هیجانی است که با خواندن آن‌ها به ما دست می‌دهد، و به خصوص وقتی تروپ‌های موردعلاقه ما به شیوه‌های جالبی که انتظارشان را نداریم دستخوش تغییر می‌شوند.

ادامه دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
?|× چیزی که تروپ‌ها را غیرجذاب و کسالت‌آور می‌کند، پیش‌بینی‌پذیر بودن آن است. و این همان زمانی است که تروپ به کلیشه تبدیل می‌شود.

?|× به عنوان مثال، برخی از کلیشه‌های موجود در پی‌رنگ فانتزی موارد زیر هستند:

?پسری یتیم تنها کسی است که می‌تواند ستمگری وحشتناک را شکست دهد.
?در یک دنیای جادویی، دوقلوهایی تحت تأثیر سرنوشت از هم جدا می‌شوند.
?گروهی از ماجراجویان در جستجوی طلسم یا حلقه‌ای جادویی هستند.

☄|× احتمالاً هم اکنون پیش خود می‌گویید که مگر «هری پاتر» اثر جی. کی. رولینگ مطابق کلیشه اول نیست؟
❄️|× یا سری کتاب‌های «آواز شیر» از تامورا پیرس با کلیشه دوم مطابقت ندارد؟
⛺️|× و سومین کلیشه هم «ارباب حلقه ها» اثر جی. آر. آر. تالکین را برای ما تداعی می‌کند؟

?|× آشنایی با این تروپ‌ها در رمان های فانتزی، تا حدودی عاملی است که باعث می‌شود رمان‌های جدیدی که از این نقاط پی‌رنگ استفاده می‌کنند، کلیشه ای به‌نظر برسند.
?|× خوانندگان ممکن است این‌گونه استدلال كنند كه استفاده رولینگ از تروپ «قهرمان یتیم» كلیشه است.
?|× اگرچه رولینگ از چنین موضوع آشنایی استفاده می‌کند، اما در عین حال او هری را با شخصیت‌های اصلی و فرعی بی‌شماری در داستان احاطه کرده است.
?|× در واقعیت، نه تنها هری بلکه کل دنیای جادوگران با وظیفه مبارزه با لُرد تاریکی روبه‌روست و دیگر شخصیت‌ها نقش‌های مهمی را ایفا می‌کنند.
?|× به همین ترتیب، در سری کتاب های «آواز شیرها» اثر تامارا پیرس، شخصیت اصلی داستان دختری‌ست که خودش را به عنوان برادر دوقلوی خود جا می‌زند تا بتواند شوالیه شود و این باعث می‌شود بر عنصر تعویض جنسیت بیشتر از را*بطه بین دوقلوها تمرکز شود. کلیشه دوقلوها جنبه‌های جالب توجه داستان را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد.

?|× به روش‌های بسیاری می‌توان آنچه را که کلیشه در نظر گرفته می‌شود، تغییر داد. نکات زیر به شما کمک می‌کنند تا از به‌کار بردن کلیشه‌های مخصوص ژانر خود اجتناب کنید:

?|× لیستی از کلیشه‌های رایج تهیه کنید.
?|× طرح کلی و یا پیش نویس خود را بررسی کنید: آیا این کلیشه‌ها را شامل می‌شود؟ به این فکر کنید که چطور می‌توانید در تروپ‌های خاصِ ژانر خود، تغییری به ‌وجود آورید. مثلاً رولینگ کلیشه‌ی «پسر یتیمی که باید به تنهایی شخصیت شرور را شکست دهد» به داستانی تبدیل می‌کند که به اهمیت حمایت عاطفی و عملی دوستان و جامعه قهرمان می‌پردازد.

ادامه دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
2⃣ کلیشه‌های شخصیتی: نمونه‌ها و پرهیز از شخصیت‌های تک‌بُعدی

?|× خلق شخصیت‌های باورپذیر از جمله مهم‌ترین عناصر در ایجاد داستان‌های لذ*ت‌بخش هستند.
⚜|× شخصیت‌های کلیشه‌ای در رمان‌ها ما را مستأصل می‌کنند؛ از آنجا که شخصیت‌هایشان ساختگی و جعلی به نظر می‌رسد.

?|× نمونه‌هایی از شخصیت‌های کلیشه‌ای در ادامه آمده است:

?فردی عجیب و غریب، خردمند و مسن، که گویا با سحر و جادو، کلید اصلی را برای رسیدن شخصیت اصلی به اهداف خود دارد.
?فردی یاغی و غمگین بدون هیچ هدفی در زندگی.
?دختر ساده‌ای که با جادو در نیمه شب (که خود کلیشه است) دگرگون می‌شود تا قلب قهرمان خوش‌سیمای داستان را از آنِ خود کند.
?دختر نوجوان طعنه‌زنی که با اکراه دنیا را نجات می‌دهد.

☃️|× دلایل مختلفی وجود دارد که باعث می‌شود استفاده از این کلیشه‌های شخصیتی برای خواننده جالب نباشد:

?|× از آن‌جایی که چنین شخصیت‌هایی تهی از پیچیدگی‌های شخصیتی هستند، واقع‌گرا نیستند.
✂️|× مثلاً چرا پیرمرد خردمند هرگز مشکوک، بدخلق، خشمگین نیست و از کمک کردن سر باز نمی‌زند؟
?|× به نظر می‌رسد این شخصیت‌ها فقط راه‌حل‌های آسانی برای پیش‌بُرد پی‌رنگ داستان هستند: مثلاً یک اتفاق یک شبه باعث می شود دختر ساده بتواند توجه پسر داستان را به خود جلب کند و هیچ علت و معلول واقعی وجود ندارد، فقط یک رویداد واحد است که همه‌چیز را به طور معجزه‌آسایی تغییر می‌دهد.

?|× برای اجتناب از کلیشه‌های شخصیتی:

?|× از رفتارهای قالبی (stereotype) خودداری کنید: تضادهای درونی، نقاط قوت و ضعف هر یک از شخصیت‌ها چیست؟ آنها را لیست کنید.
⏳|× اطمینان حاصل کنید که هر شخصیت هدفی دارد. در جریان داستان خود، علت و معلول پشت این هدف را نشان دهید. هیچ کس بدون دلیل نمی‌خواهد بر جهان حکومت کند. باورپذیری نقطه مقابل کلیشه است.
⚡️|× در توصیف شخصیت‌ها متمایز عمل کنید. از ژست، حرکت و زبان بدن استفاده کنید. آیا یک شخصیت زیاد حرکتی را انجام می‌دهد؟ لنگان لنگان راه می‌رود؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
3⃣ کلیشه در خلق دنیای داستان و فضاسازی

?|× دنیاهای خیالی و فضاسازی‌ها ویژگی‌ها و جزئیاتی را به ما ارائه می‌دهند.
?|× با این حال به‌طور معمول نویسندگان تازه‌کار از بدیهی‌ترین عناصر برای فضاسازی و ارائه دنیای ژانر خود استفاده می‌کنند.
⚔|× مثلاً در ژانر فانتزی، شوالیه‌های شمشیر به دست و اِلف‌های (elf) کمان‌دار به تصویر کشیده می‌شوند.

?|× کلیشه‌های فضاسازی شامل موارد زیر است:

?|× تأکید بیش از حد بر وضعیت آب و هوا. وضعیت آب و هوایی می‌تواند به انتقال مؤثر حال و هوای یک صحنه کمک کند، اما تعادل شرط کار است. اگر شخصیت شما با وضعیتی تهدیدآمیز روبه‌رو است، لازم نیست با صاعقه و رعد و برق همراه باشد.
?|× فضاهایی چون یک جزیره گرمسیری در رمان عاشقانه هم بسیار پیش‌بینی‌پذیر ترسیم شده‌اند.

?|× به عنوان مثال اگر می‌خواهید دنیایی خیالی خلق کنید، با فکر کردن به موارد زیر از نوشتن فضاسازیِ کلیشه‌ای بپرهیزید:

⚰|× اصالت: در کتاب‌های «نغمه‌ای از یخ و آتش» اثر جورج آر. آر. مارتین، حتی شخصیت‌های اصلی مورد علاقه خوانندگان اغلب می‌میرند.
?|× و دلیل آن این است که دنیای شبه قرون وسطایی که شخصیت‌های داستان در آن زندگی می‌کنند، دنیایی از جاه طلبی، کشمکش‌های وحشیانه و بسیار خطرناک است. در نتیجه جهان باورپذیرتر و تاریخی‌تر شده است.
?|× امید به زندگی در چنین زمانی که پیش از مدرنیته است مسلماً باید کوتاه باشد.

?|× هدف از هر عنصر در محیط یا دنیای داستانی شما: اگر در دنیای داستانی شما اژدها وجود دارد دلیل آن چیست؟ چگونه آن‌ها از حمله انسان‌ها در امان مانده‌اند؟ آیا احتمالاً از این اژدهاها به گونه‌ای حفاظت می‌شود؟

?|× فضاسازی در دنیای واقعی نیز می‌تواند کلیشه‌ای باشد. اگر در پاریس داستانی را فضاسازی می‌کنید، فقط برج ایفل را توصیف نکنید. چگونه آرایش شهری پاریس در معماری و جو متفاوت از سایر محیط‌هاست؟
?|× هنگامی که مکان‌های واقعی را توصیف می‌کنید، از نمای خیابانی گوگل برای یافتن چیزهای جالب‌تری برای توصیف نسبت به نمادهای واضح و روشن استفاده کنید.

ادامه دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...

4⃣ تشبیهات و استعاره‌های بیش از حد استفاده شده

?|× در سطح جمله‌بندی نیز کلیشه‌ها تأثیر نوشته‌های شما را تضعیف می‌کنند.
?|× کلیشه در تشبیه و استعاره به وفور یافت می شود. تشبیه، مانند کردن چیزی است به چیزی دیگر. استعاره روشی در فن بیان است که به معنای به‌کار بردن یک واژه، عبارت، یا جمله به‌جای چیز دیگری براساس شباهت بین آن‌هاست.

?|× چند نمونه از کلیشه‌های توصیفی:

?عشق او مانند شکوفه گل رز بود.
?دندان‌هایش مثل مروارید سفید بود.

?|× مقایسه عشق به گل‌ها یا سیاره‌ها (او عاشقش بود همچون عشق ماه به خورشید) کلیشه‌ای و تکراری‌ست زیرا شاعران بی‌شماری همین کار را کرده‌اند.
?|× استعاره یا تشبیهی شبیه به این همانند صفحه چاپگری‌ست که تصویری را دوباره و دوباره چاپ می‌کند.

?|× نمونه‌های کلیشه در آثار معروف

?|× اگرچه سری کتاب های «50 طیف گِری» به موفقیت‌های مالی بزرگی تبدیل شده‌اند، اما این مجموعه کتاب مملو از کلیشه‌های مختلف است.
?|× به عنوان مثال عبارت «مانند برگ لرزیدن» که ای. اِل. جیمز برای ابراز ترس از آن استفاده می کند نمونه‌ای از چنین کلیشه‌ای‌ست.

?|× بن بلات، در كتاب خود با عنوان «كلمه مورد علاقه نابوكوف ارغوانی‌ست»، نگاهی آماری به ادبیات می‌اندازد.
?|× کتاب بلت پر از نمودارهایی است که نشان می‌دهد چند بار نویسندگان از کلمات مشخص یا علائم نگارشی استفاده می‌کنند (جیمز جویس از 1105 علامت تعجب در هر 100000 کلمه استفاده می‌کند (!!!))
?|× طبق تحقیقات بلت، «کراس فایر» اثر جیمز پترسون (از سری کتاب های «آلکس کراس») محبوب‌ترین كتاب كلیشه‌ای قرن بیست و یكم است كه دارای 242 كلیشه در هر 100000 كلمه است.

☀️|× به عنوان یک تمرین، کتابی را بخرید که به کلیشه‌های آن مشهور است و کلیشه‌هایی که با آن برخورد می‌کنید را بنویسید.
?|× سپس یک جایگزین غیرکلیشه‌ای برای آن بنویسید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا