به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

شعر •| شعری که بر دلت نشست |•

گه مایل دنیایم و گه طالب عقبا
انداخت خیالت زکجایم به کجاها
بیدل دهلوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جاده بهانه است مقصود چشم توست
من راهی توام ای مقصد درست
علیرضا آذر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زَخـم یـعنـی کـه بمیـرد گُـل خـندان لـبـت
از حـیـایـت نتـوانـی خـم ابـرو بـکـنـی . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم

آن من سر سخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم ؟

#فروغ_فرخزاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده‌ی غیب
نیست معلوم که در پرده‌ی اسرار چه کرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟
آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی...

#فریدون_مشیری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدعی خواست که از بیخ کَنَد ریشه ما
غافل از آن که خدا هست در اندیشه ما

-حضرت مولانا
 
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟
گره‌ات کور شود غم به روانت برسد؟
 
بیکسانیم ،
گذری بسر ما که کند ؟
 
گفته بودم بی تو میمیرم ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
 

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

عقب
بالا