با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
به دفتر تمرین منتقد @آلـبـالــو خوش آمدید.
منتقد ارجمند زین پس تمرینات مرتبط با کارگاه آموزش نقدنویسی را در این تاپیک ارسال کنید؛ تا توسط مدیر تالار نقد بررسی شود. از ارسال هرگونه اسپم و پست نامربوطه بپرهیزید!
در نگاه اول به عنوان میتواند خواند عنوان اثر کلمهای تک واژهای میباشد و سیانور نام یک سم بسیار خطرناک است که جهت ساختن حشره کش و آبیاری برقی بکار میرود. حال به این موضوع میپردازیم که هدف نویسنده از انتخاب این نام چیست و چرا این نام را انتخاب کرده است.
سیانور که معنیش را بالا توضیح دادهام یک سم خطرناک است و نویسنده هدف مهمی نداشته است و در انتخاب عنوان اثر خود سلیقه و دقت کافی به خرج نداده است و یک نام کلیشهای را انتخاب کرده است. میگویم کلیشه چرا که اسم یک نوع سم است و همچنین نام یک فیلم هم است و این موضوع عنوان را تکراری جلوه داده است و نویسنده عنوان درستی را انتخاب نکرده است.
ژانر عنوان میتواند: جنایی، تراژدی، تخیلی یا اجتماعی باشد.
و میتوان این حدس را زد که:
موضوع در مورد فردی است که عطش کشتن افراد بیگناه درش نفهته است و روزی این عطش او را قاتل میسازد و دستانش را به خون افراد بیگناه آلوده میکند.
عنوان دوم:«عروس نسیان»
عنوان اثر ترکیب دو واژهای میباشد عروس به همراه نسیان. واژهی عروس چندان مطلوب نیست و اینکه استفادهی زیادی آن شده است و جزو واژههای کلیشهای به حساب میآید. اما در کنارش واژهی نسیان. مطلوب است و میتواند تصویب گردد
معنی نسیان فراموشی، گمنامی، از یاد رفته میباشد و ریشه عربی دارد و همچنین چندین بار در قرآن کریم آمده است. اگرچه عروس واژهی بیش از حد بازگو شده می باشد اما ترکیبش با نسیان اندکی از کلیشهای بودنش را کمرنگ جلوه میدهد.
ژانرهای عنوان: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
بعد از خواندن عنوان خیلی راحت میشود پی برد به موضوع اصلی رمان و بنظرم خواننده عنوان مناسبی را انتخاب نکرده است.
خلاصه ی عنوان میتواند در مورد دختری تازه عروس باشد که بعد از مدتی کوتاه و زود گذر رفتار همسرش با او عوض شده است و دیگر حسی نبست به دخترک تازه عروس ندارد و او را به فراموشی سپرده است.
عنوان سوم:«قماراطلس»
قم*ار اطلس ترکیب دو واژهای است و هر یک معنایی دارد. قم*ار همان شر*ط بندی و بردن و باختن است معنایش آس بازی، شر*ط بندی، مقامره... و دیگر کلمات و قم*ار برای عنوان اثر تکراری به حساب میآید و جدید نیست و نویسنده میتوانست کلمهی بهتری جایگزین قم*ار کند.
معنی اطلس هم، نقشه، پرنیان، حریر، دیبا میباشد و در کل منظور از اطلس چیزی گرانبها میباشد.
و همچنین نام دخترانه است. ریشهی یونانی، عربی دارد.
ترکیب واژهها کنارهم عنوان را اندکی مطلوب نشان میدهد اما بازهم اگر جایگزینی برای (قم*ار) انتخاب کند عنوان تصویب میگردد.
میتواند درمورد مردی باشد که احل قم*ار و شر*ط بندی است و همچنین شرطی بسته و که ممکن است ببازد و آن چیز گرانبهایش را از دست بدهد.
محتوای خلاصه دارای نقص بود و هرچند نویسنده سعی براین داشت که خلاصه ای پر از ابهام بنویسد اما متون دارای نقص بود و متاسفانه فقط در نگاه اول ممکن است متن زیبا بنظر برسد اما پس از خواندن مجدد متوجه ی نقص واژگان و کلماتی که پایانی ندارد میشویم.
اندازهی مناسب برای خلاصه پنج خط تا ده خط است: و اندازهی خلاصه خوب بود. اما میتوانست بهتر باشد؛
ژانر رمان بعد از خواندن خلاصه بنظر میآید که تژادی و معمایی باشد.
ابهامات و تعلیقهای زیادی در متن دیده میشد و میشود گفت متن خلاصه پر از ابهام و تعلیق است.
«خلاصه دوم»
محتوای خلاصه زیبا و بود قلم نویسنده قوی، اما در کنار اینها نویسنده پیرنگ رمان را همان اول درون خلاصه افشا کرده است و این باعث میشود خواننده بعد از خواندن خلاصه پی به تمام پیرنگ و طرح رمان ببرد و ممکن است منصرف شود از خواندن رمان.
اندازه خلاصه مناسب است اما جای کار دارد نویسنده میتوانست یک خلاصهی کوتاه تر و مبهم تر بنویسد.
ژانر رمان پس از خواندن خلاصه میتوان گفت: جنایی، عاشقانه است
متاسفانه خلاصه دارای ابهام و تعلیق بسیار کمی میباشد همانطور که گفتم نویسنده همه چیز را افشا کرده است؛
و جای سوالی نمیگذارد. اگر اندکی از خلاصه را مبهم میگذاشت زیباتر بود.
برسی مقدمهی اول:
با خواندن مقدمه میتوان پیبرد ژانر مقدمه عاشقانه میباشد و متن مقدمه به خوبی حال هوایش با ژانر همخوانی دارد و میتوان گفت زمینهی هماهنگ بودن مقدمه و ژانر به خوبی رعایت شده است. برای مقدمه متن زیبایی نگاشته شده است. خواننده میتواند به خوبی حس بگیرد از مقدمه. چرا که جملات احساساتی کنار یکدیگر نگاشته شده و در قالب مقدمه در آمده است. از لحاظ آرایه نیز متن مطلوب میباشد.
اندازهی مقدمه مناسب است یعنی چهار خط میباشد اندازهی استاندارد یک مقدمه از 4 تا ده خط مجاز است در این زمینه نیز خوب عمل شده است.
برسی مقدمه ی دوم:
مقدمهی زیبایی را انتخاب کردهاند یک شعر زیبا از «گروس عبدالملکیان» شعر از حال و هوای عاشقانه و تراژدی برخوردار است. برای مقدمهی اثر اگر خود نویسنده متن یا دلنوشتهای یا حتی یک دیالوگ زیبا که دستنویس خود نویسنده باشد را انتخاب میکرد و بکار میبرد کیفیت سطحش بهتر از نوشتههای دیگران بود اما خب اجباری نیست در انتخاب مقدمه.
نویسنده میتواند با ذکر منبع نگاشتههای دیگر شاعران یا دلنگاران یا بکار بگیرد.
سایز مقدمه استاندارد است و از حد مجاز خارج نشده است و با خواندن آن میتوان فهمید که ژانر مقدمه عاشقانه، تراژدی میباشد. مقدمه از لحاظ هماهنگی با ژانر مربوطه نیز صحیح است و به دور از هرنوع کلیشهای میباشد.
رمان آویژه زاویه دید اول شخص بود یعنی داستان از ضمیر«من» روایت میشد. همچنین چرخش زاویه دید داشت گاهی از زبان شخصیت آویژه و گاهی برسام روایت میشد و آخرش هم از دید دانای کل روایت شدکه این کار درست نیست چرا که باعث گیج شدن خواننده و بهم ریختن سبک نوشته و حالت رمان،کاهش باورپذیری رمان میشود. صدای روایت، صدای شخصیت بود و از زبان شخصیتهای اصلی رمان به نگارش در آمده و صدای روایت با زاویه دید هماهنگ است در این زمینه مطلوب عمل شده است.
زمان روایت رمان انحصار تولا باعث دوگانگی شده است گاهی زمان روایت «حال» است و گاهی «گذشته» این دوگانگی زمان باعث پیچیدگی رمان میشود و خواننده را قطعاً گیج خواهد کرد. و همچنین پیشنهاد میشود که زمان روایت رمان ویرایش شود و در یک زمان رمان، روایت شود. چراکه اینگونه مطلوب تر است و سطح و کیفیت رمان هم حفظ میشود. از آنجایی که بیشتر زمان روایت، زمان حال است پیشنهاد میشود به نویسنده این زمان رو ثابت نگهدارد و زمان گذشته را حذف کند.
به نام خدا
تمرین ششم، برسی شخصیت پردازی.
برسی شخصیت آویژه:
این نوع شخصیت، شخصیت اصلی داستان است و نوع شخصیت آویژه دختری به ظاهر قوی اما شکننده، دکتر بوده و اولیتش مداوا کردن بیمارانشه در این زمینه محکم بوده و هیچگونه شکستی نمیخواهد بخورد اما در زمینه یادآوردن گذشته و نداشتن پدر و مادرش شکننده بوده و خیلی زود تسلیم اندوهش میشود. شخصیت دارای اهداف و فاکتور هستند و هدفش ثابت کردن خودش به دیگران بوده از جمله آنهایی که با نگاه ترحم آمیزشان او را اذیت کرده است. و در این میان عاشق میشود دلمیسپارد به مجنونش. شخصیت دارای ویژگیهای خاص خودش هست و همین آن را متفاوت جلوه داده است و در پایان باید دید آیا به اهدافش خواهد رسید یانه! به شخصیت آن را غیر صریح پرداخته شده است و این بسیار خوب است.
برسی شخصیت برسام:
این نوع شخصیت هم اصلی بوده است و شخصیت مردی را دارد که بیماری قلبی دارد و از شخصیتی برخوردار است که گاهی شوخ و گاهی زود جوش عصبی است. اهداف شخصیت رسیدن به محبوبش آویژه بوده و در این بین درگیرهایی پیش میآید از جمله دعوای او با شروان و دیگر کشمکشها. شخصیت پردازی آن صریح بوده اما نه آنقدر صریح که باعث دلزدگی خواننده شود. نویسنده در این زمینه به خوبی عمل کرده است طوری که بعد از پرداختن صریح به شخصیت برسام بازهم خواننده مجذوبش میشود و کنجکاو در مورد خصوصیات دیگرش. ظاهراً در مورد این شخصیت هنوز رازهایی نهفته است که باید با خواندن ادامهی رمان به آن پیبرد. ویژگیهای اخلاقی این شخصیت شوخ بودن در کنار جدیت و گاهی عصبی بودن است.