اول اینکه ممنونم بابت نقد ارزشمندتون
با سلام و عرض وقت بخیر.
اول از هر چیز خسته نباشید عرض میکنم خدمت نویسنده گرامی برای نوشتن این رمان جذاب و خواندنی! حتم یه یقین است که رمانی زیبا و جذاب به قلم نویسنده گرامی خلق شده است.
عنوان رمان به نام " اپیزود آخر" بود که معنای واژهی اپیزود یعنی "هرقسمت از یک فیلم کوتاه چند قسمتی کامل که با درونمایه یا مضمونی به دیگر قسمتها متصل میشود، هرچند هر قسمت داستان متفاوتی داشته باشد."میشد گفت که معنای عنوان رمان هنوز با محتوا ارتباطی برقرار نکرده است که این موضوع طبیعی است، زیرا که رمان تازه شروع شده است و هنوز در آغاز رمان هستیم؛ اما در نظرم بهتر هستش که یه نمایی از عنوان نیز در محتوا دیده شود تا خواننده بداند چرا نویسنده گرامی چنین عنوانی را برگزیده است. عنوان رمان میتوان گفت با ژانرهای انتخابی نویسنده، یعنی تراژدی و معمایی بهتر ارتباط برقرار میکند و اما با دیگر ژانر هنوز ارتباطی دیده نمیشود. عنوان از ویژگی خوش آوایی برخوردار نبود و در واقعیت عنوان با کلمات انتخاب شده توسط نویسنده خوش آوایی خود را از دست داده است که این ایراد محسوب نمیگردد، بلکه این ویژگی است که باعث جذب خواننده میشود و اگر نباشد نیز تاثیری نیز ندارد.
تنها کلمات مشترک در عنوان "الف" است که شاید همین ارتباط کم باعث شود تا خواننده به سوی خواندن جذب شود.
میدانیم که عنوان بخش بسیار مهمی را برای جذب مخاطب به همراه دارد و این عنوان، در واقعیت کنجکاوی خواننده را بر انگیخته میکند تا رمان را بخواند و این یک امتیاز مثبت برای رمان محسوب میگردد و اما از لحاظ جذابیت، متاسفانه با استفاده از کلمه "آخر" که تکراری بودنش در عنوانهای رمان دیگر دیده شده است، شاید از آن کاسته باشد.
لذا عنوان، عنوانی کنجکاوکننده و عالی برای رمان بود.
مورد بعدی دلیل انتخاب و مصمم بودن من بر عنوان "اپیزود آخر" دو دلیل منطق داشت.
مورد اول اینکه مربوط به یه دیالوگیه که کارکتر اصلی در پایان رمان میگه...
و مورد دوم با توجه به معناشه، اپیزود یعنی فصل، قسمت، مرحله و ... یک فیلم.
و این رمان بر اساس جلد اولش میشه، گفت اپیزود پایانی اون رمانه و یه جوری بر جلد دوم بودن اون رمان تاکید داره..
وجه معما گونه رمان در پینوشت جلد اول ذکر شده، اینکه میخوایم بفهمیم کل داستان بر اساس چیه، درواقع مینو دنبال حل اون معماهایه که مثل یک پازل بهم ریخته در اطراف رمان پخش شدند و در ادامه رمان به حل اونا میپردازیم.ژانرهای انتخابی نویسنده در رمان به خوبی یافت میشد. از نوع ژانر معمایی میتوان گفت که به لحاظ ژانرهای تراژدی و مافیایی کمتر دیده میشود. در اصلیت ژانر معمایی بدین معنا است که معما و یا مسائلی غیر قابل حل، در میان باشد تا شخصیت داستان یا رمان، بتواند آن را تا پایان داستان حل کند؛ در رمان اما نشانهای از این نوع ژانر به چشم نمیخورد به نظرم.
اما ماباقی ژانرها، تراژدی و مافیایی به خوبی دیده میشد و از نظرم میتوان به نویسنده گرامی خسته نباشید گفت.
ممنونم بابت اشارهات حتما روی اینیه مورد تلاشم رو میکنم.از لحاظ شخصیت پردازی، رمان از سطح پایینی برخوردار بود. برای مثال شخصیت مینو، هنوز برای خواننده از لحاظ ویژگیهای باطنی و درونی، گنگ محسوب میشود و خواننده نمیداند که نوع شخصیتی اون به چه صورت است. و یا شخصیت مسعود و حامد نیز بدین صورت بود. برای مثال از شخصیت مینو ما فقط از لحاظ زندگی اجتماعی سطح پایین او میدانیم و اینکه به نظر دختری سر سخت میرسد که این تنها برای شخصتی پردازی کافه نویسندگان کافی نیست. زیرا که خواننده به اطلاعات دقیقتر و بیشتری نیز دارد تا شخصیت را بشناسد و بتواند به خوبی با او ارتباط برقرار کند.
شخصیتها از ویژگی ماندگاری برای به یاد ماندنی شدن در ذهن مخاطب برخوردار نبودند متأسفانه؛ اما راه حل سادهای که برای این موضوع وجود دارد، آن است که نویسنده گرامی میتوانند ویژگی های باطنی و شخصیتی خود را در کاغذ بنویسند و آن را در رمان " حال یا به صورت غیرمستقیم یا مستقیم" برای خواننده شرح دهد. زیرا که شخصیتپردازی از مهمترین نکات کافه نویسندگان است و حدود ۱۰۰٪ کافه نویسندگان را تشکیل میدهد!
فکر میکنم رمان در حین ویرایش مطالعه کردین، چون چند روزیه در حال تغییر زاویه دید هستم. و تمرکزم رو فقط روی دانای کل قفل کردم، در هر حال ممنون بابت اشارهتون.
زاویهدید یا از زبان مینو بیان میشد یا از سوم شخص جمع یا همان راوی. این نوع زاویهدید و متأسفانه تغییری که مدام به سرعت انجام میشد، باعث شده بود که به رمان صدمه بخورد. گاهی نیز قلم از دستان نویسنده در میرفت و زاویهدید به دو صورت هم به صورت سوم شخص و اول شخص بیان میشد که میتوان این نکته را در پست #6 به خوبی مشاهده کرد.
بهتر میبود اگر نویسنده گرامی بدین نکته دقت میکردند تا خواننده دچار گیجی و گمراهی نشوند، در واقع پیشنهاد من به نویسنده با استعدادمان این است که یک نوع فقط زاویه دید برای رمان زیبای خود انتخاب کنند.
مچکرم بابت نقد ارشمندتونتوصیفات رمان عالی بود و هیچ کم و کسری دیده نمی شد. احساسات و ظواهر به خوبی و به طرز نو و جدید بیان میشد و میتوان گفت که سبک جدیدی از قلم، در این نوع از توصیفات به شدت دیده میشد که این خود یک امتیاز عالی و مثبت برای رمان بود. تنها کمی باید بر روی توصیف حالات شخصیتها کار شود. حالت بدنی معنا است که ماقبل دیالوگها، از لحاظ آن که شخصیت به چه صورت دیالوگ را بیان میکند استفاده میشود. برای مثال با خشم، با غم، با انزجار و... می توان گفت و استفاده کرد.
از علائم نگارشی میتوان گفت به خوبی استفاده شده بود و اما بهتر میبود که اگر از کاما، کمتر استفاده شود.
واژگانی جدید دیده میشد که این خود به نوبهی سبک خوبی است و اما... مشکلی که شاید ایجاب کند آن است که شاید خواننده معنای آن را نداند. که راه حلی نیز برای این موضوع وجود دارد. نویسنده گرامی میتوانند در پایان هر پست، اگر کلمه ای جدید و نویی در پست وجود داشت که خود نویسنده حدس میزند که شاید خواننده متوجهی آن نشود، در پایین پست معنای آن را بنویسند. اینگونه هم خواننده با کلمات جدید آشنا میشود و هم نیز مشکل بر طرف میشود.
در بعضی از پاراگرافهای رمان، کلماتهای تکراری که شامل " برون" " اندرون" دیده میشد که مدام تکرار میشدند و این موضوع یک مشکل است. بهتر است که نویسنده گرامی به نظرم تعداد واژگان این کلمات را کمتر کنند تا مشکل و خللی در رمان ایجاب نشود.
خسته نباشید عرض میکنم خدمت نویسنده خوب و گرامی برای نوشتن این رمان زیبا و جذاب، امیدوار هستم از نقدم ناراحتی پیش نیامده باشد و توانسته باشم در راهوپیشرفت قلم ایشان کاری انجام داده باشم.
پایان. مشاهده پیوست 60158
"عضو تیم کتابخوان"
حتما نکاتی که گفتین رو اصلاح میکنم.
آخرین ویرایش توسط مدیر: