کُــــنجِ مــاهـ!

و من در گوشه‌ای از این سیارک تاریک، خودم را باقی گذاشتم. اینجا ماه است؛ سرزمین راز. تنها کلبه‌ای، در تاریک‌ترین گوشه‌ی آن، به چشم می‌خورد که ساکنش امید به آرامش دلش دارد.
https://dl6.lennamusic.ir/music/c/chris-grey/Chris-GreyMake-The-Angels-Cry-320.mp3 تو... تکه‌ای از من بودی. همان تکه که هزاران فرسنگ از او دورم. ستاره را دید‌ه‌ای؟ همانی که همیشه، سر که بالا می‌آورم نزدیک توست. فکر کنم دیگر تمام فرشته‌ها فهمیده‌اند تو، لیلای اویی و او مجنون تو نیست. تو حتی نمی‌دانی، ستاره‌ای هرشب، همانند سایه پی تو می‌آید و زیبایی‌ات را تماشا می‌کند. حس می‌کنم این‌ روزها کدرتر شده است. شاید چون؛ نور تو به روی او نمی‌تابد... و شاید، من همان ستاره‌ام! فرشته‌ها... برای‌ عشق‌مان گریه می‌کنند. من صدای گریه‌شان را می‌شنوم... هر شب! از همان فاصله...
Header Image
نویسنده
دلارامـــ!
ساخته شده
ورودی ها
1
عقب
بالا پایین