هویار

این منم، کسی که خودش را هوشیار ندانست و هویار معرفی کرد
چکه می‌کند؛ روحم آرام از میان ترک‌های قلبم چکه می‌کند. یک، دو، سه، چهار،... دیگر چسب زخم جلوی چکه کردن‌‌اش را نمی‌گیرد. آرام می‌ریزد زمین، جاری می‌شود، رودی می‌شود سوی سیاه‌چاله‌های ذهنم، پر می‌شوند از روح‌ دور ریخته. چه ذهن بیماری! و در فراز تمام این‌ها لبخند، آخرین گریه‌ی من است...
اینکه همیشه درگیر جمع کردن تکه‌های فروریخته خودت باشی سخت است اینکه باید دائم حواست به قلب و ذهن دیگران باشد سخت است اینکه بیشتر از پنجاه درصد کارهایت برای خودت نیست سخت است از همه سخت‌تر این است که سکوت کردن را خوب فراگرفته‌ام یک سال است که یاد گرفته‌ام چطور سکوت کنم بزنید، بشکنید، خورد کنید، نابود کنید، پرپر کنید، بسوزانید و ریز‌ریز کنید من با لبخند سکوت خواهم کرد مطمئن باشید سکوت خواهم کرد تنها نوای من همین سکوت است
Header Image
نویسنده
هویار
ساخته شده
ورودی ها
2
عقب
بالا پایین