من پیر شده ام، تو پوچ

مجموعه شعر سپید و نامه های ادبی در قالب کتاب که به چاپ رسیده است
به من اعتماد کن
من میدانم چطور باید با بدبختی کنار آمد... بلدم خبرهای بد را چطور تحمل کنم.... آن نوار مشکی را که کنار عکس تو بسته اند... پیشانی بند روزگار من است! به من اعتماد کن، تو هنوز فرصت داری ما به آرامش خواهیم رسید.... // مصطفی ولی عبدی //
بودنم درین لحظات یعنی: جرم... با تو تنها میتوان حرف نزد ! با تو رویا ممنوع و خیال پردازی میدان مین است. با تو، دیوانگی، رویا، من، جرم هستیم ...! آری؛ با تو تنها میتوان حرف نزد...
Header Image
نویسنده
abdi94931
ساخته شده
ورودی ها
2
عقب
بالا پایین