You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
[اعماق وجود من]
دفتر مجازی من برای نوشتههای کوتاه و دلنوشتههایی که از نگاه نوجوانی نوشته شدهاند. هر پست، قطعهای از اعماق وجودم است؛ سفری به قلب افکار، خاطرات و احساسات من و یا شاید هم تو!
نویسنده: سارینا
ژانر: عاشقانه
ساعت ۵:۴۷ است و خواب هنوز به سراغم نیامده. چشمهایم سنگیناند، اما ذهنم مثل یک شهر بیدار و پر از چراغهای روشن، هنوز در حرکت است. بدنم میخواهد استراحت کند، اما قلبم در خاطرات گذشته غرق شده است.Moon
به یاد میآورم روزهایی را که با تو قدم میزدیم و حتی یک سکوت کوتاه، لبریز از حرف و خنده بود. بوی قهوه در کافهای کوچک، دستت در دستم، نگاهت که ناگهان مثل آفتاب صبحگاهی روشن شد… و حالا، وقتی تنها روی تخت دراز کشیدهام، همهی آن لحظات دوباره در ذهنم زنده میشوند، پررنگتر از هر زمانی.
گویی خاطراتت بهانهای شدهاند برای بیداری من، برای اینکه بدانم هنوز چیزی هست که ارزش بیدار ماندن دارد. و من در دل این شب آرام و تاریک، با خودم فکر میکنم: «شاید اگر تو بودی، خواب راحتتر سراغم میآمد…»
هر...