آینده چی میشه رو نمیدونم، امشب داشتم لولیتا خوانی در تهران رو میدیدم همونی که گلشیفته توش بازی میکنه و داشتم فکر میکردم اون موقع افراط زیاد بوده اگه البته فیلمه واقعیت رو نشون داده باشه که فکر نمیکنم، چون به هر حال سیاسیه، درد مردم بخاطر پوشوندن یا پوشوندن مو نیست، البته این فیلم اینطور نشون میده که دردشون آینه و میخوان راحت باشن، الان که دیگ حجاب کسی نداره ولی اصلش حیای دختر هست.
همه چیز بر میگرده به اعتقادات، و فقط حجاب نیست، دروغ که مثل آب خوردن شده، کلاهبرداری و دزدی که حق الناس و بیت الماله، تهمت، غیبت
اصل اعتقاد به خدا به عنوان یک مسلمون شیعه نمازه، اصل رو ول کردن فرع رو چسبیدن.
همه چی ذره ذره اتفاق میوفته، اول نماز نمیخونه، بعد برای امام و مقدسها جک میگه و بعد آهسته آهسته... این کاریه که دشمن داره میکنه و جوونهای ما به علت خام بودنشون باهاشون همراه میشن.
اما حجاب... حجاب اصلش حیاست
یه روزی یک سوم موهاش بیرون روسریه، یه روز دیگه دو سون و روز بعد روسریای در کار نیست، گام بعد کوتاه شدن آستین لباسه و کوتاه شدن پاچه شلوار. لباسش از همه طرف آب میره و همینجور آب میره.
حالا این ی طرف ماجراست، چند باری که تو این مدت بیمارستان رفتم متوجه شدم مردها دیگه مثل قبل حرمت نگه نمیدارن و بی محابا لم*س میکنن، دیگه دستم اومده چطور رفتار کنم که یکم حالیشون بشه خانمها با هم فرق دارن.
حیای مردها هم ریخته، دیگ کمتر کسی پیدا میشه که توی تخم چشات زل نزنه یا خودشو عقب بکشه که رد شی، احتمالا تعرض هم زیاد شده باشه
و و و..
دارم رمان سنگ کاغذ قیچی رو میخونم، فکر کنم ترسناک باشه.
همه چیز بر میگرده به اعتقادات، و فقط حجاب نیست، دروغ که مثل آب خوردن شده، کلاهبرداری و دزدی که حق الناس و بیت الماله، تهمت، غیبت
اصل اعتقاد به خدا به عنوان یک مسلمون شیعه نمازه، اصل رو ول کردن فرع رو چسبیدن.
همه چی ذره ذره اتفاق میوفته، اول نماز نمیخونه، بعد برای امام و مقدسها جک میگه و بعد آهسته آهسته... این کاریه که دشمن داره میکنه و جوونهای ما به علت خام بودنشون باهاشون همراه میشن.
اما حجاب... حجاب اصلش حیاست
یه روزی یک سوم موهاش بیرون روسریه، یه روز دیگه دو سون و روز بعد روسریای در کار نیست، گام بعد کوتاه شدن آستین لباسه و کوتاه شدن پاچه شلوار. لباسش از همه طرف آب میره و همینجور آب میره.
حالا این ی طرف ماجراست، چند باری که تو این مدت بیمارستان رفتم متوجه شدم مردها دیگه مثل قبل حرمت نگه نمیدارن و بی محابا لم*س میکنن، دیگه دستم اومده چطور رفتار کنم که یکم حالیشون بشه خانمها با هم فرق دارن.
حیای مردها هم ریخته، دیگ کمتر کسی پیدا میشه که توی تخم چشات زل نزنه یا خودشو عقب بکشه که رد شی، احتمالا تعرض هم زیاد شده باشه
و و و..
دارم رمان سنگ کاغذ قیچی رو میخونم، فکر کنم ترسناک باشه.