خطر از بیخ گوش گذشت

  • بازدیدها: 30

دیروز شهر موقع شیر دادن متوجه شدم بچه‌ی درست نفس نمیکشه، گفتم لابد مثل روزهای دیگه بینیش میگیره شده، بعد شب قبل خواب دیدم باز درست نفس نمیکشه، وقتی تو بینیش رو دیدم یه چیزی بود، گفتم لابد پنبه کرده تو بینیش اومدم در بیارم رفت بالاتر فهمیدم یه چیز دیگه است که سفته.
هیچ کس نبود و باید میبردمش بیمارستان
فکری به سرم زد
تا میتونستم آب ریختم تو بینیش ولی نیومد بیرون ولی دیده میشد
گریه‌هاشو نادیده گرفتم و بینیشو دادم عقب، یه دقیقه طول کشید که آهسته آهسته اومد بیرون

انگار خودش هم راحت شد چون دیگه گریه نکرد
عقب
بالا پایین