بیانکا دل پره ته
اولین دختر خانوادهی دل پره ته که پارتهای ابتدایی رمان نقش اول رو بازی میکنه اما یه اسپویل از همون پارت چهار یا پنج میکنم که کشته میشه. حدودا چهارده یا پونزده سالشه و بخاطر فشارهای سختگیرانه خانواده تا حدودی نسبت به تفکرات کمونیستی خنثی هستش و اهمیتی به جنگ داخلی نمیده.
خوزه دل پره ته
یک افسر حزب کمونیست که توی جنگ ارتش سرخ به نفع شوروی شرکت کرده و پدر خانوادست؛ تمام اسناد و مدارکی که لازمه ما زمینه سازی کنیم بخاطر قتل کل خانواده حتما باید دست این شخصیت بیاد؛ تبار روسی داره اما متولد اسپانیاست هرچند که به شدت وفادار به دولت کمونیست شورویه؛ توی تیرباران اول داستان کشته میشه.
دومینیکا بوردیوژا
یا بهتره بگم همون الئونورا دل پره ته که تنها بازماندهی خانوادست. بیشتر از بقیه اعضای خانواده چهرهی مردم روس رو داره و در زمان تیرباران دو یا سه سالشه. بعد از حادثه، بیانکا زیر پل رودخانه قایمش میکنه اما هیچ وقت نمیتونه برگرده سراغش. شخصیت اصلی داستان همین دختره. حالا بزرگ شده و زیر دست یکی از ژنرالهای روسی به نام میخائیل زابکوف آموزش دیده و یه آدم فوقالعاده وطن پرست بار اومده، یه طورایی میشه گفت شست و شو مغزیش دادن بچه رو. بخاطر شغل و زندگی ناموزونی که داشته بیماری چند شخصیتی داره و روابطش بر اساس شخصیتهای متفاوتی که از خودش بروز میده، تحت شعاع قرار گرفته. بهش گفته شده که پدر و مادرش از جاسوسان سازمان امنیت روسیه بودن که به سازمان خیا*نت میکنن و کشته میشن؛ برای همین از اینکه دیگران درمورد هویت خانوادگیش چیزی بدونن، واهمه داره و نمیخواد یک خائن شناخته بشه، پس حتی از جون مایه میذاره تا بتونه ماموریتهاشو کامل و درست انجام بده. از نظر اخلاقی زیاد پایبند به مسائل جنسی نیست و کلا توی زندگی خارج از شغلش حرف یا هدفی برای گفتن نداره.
میخائیل زابکوف
ژنرال سازمان امنیت فدرال روسیهست. اون کسیه که الئونورا رو پیدا کرده و تحت عنوان دومینیکا بهش زندگی جدیدی داده؛ از طرفی همون کسیه که هویت اصلی دومینیکارو ازش مخفی کرده و اصرار داره تا این دختر باور کنه که پدرش یک خائن مملکت بوده؛ این که دومینیکا تا این حد تفکرات خشک داره همش بخاطر عقاید این مرد هستش. درمورد گذشتش تصمیم گرفتم که اون رو هم مثل خوزه، پدر اصلی دومینیکا یک افسر دولت شوروی بذارم که بر خلاف خوزه، اصلا هم به دولت وفادار نبود و میشه گفت که فقط ظاهری یک کمونیست بوده؛ بعد از انحلال شوروی هم که به پاس خدماتش ژنرال میشه.
اولین دختر خانوادهی دل پره ته که پارتهای ابتدایی رمان نقش اول رو بازی میکنه اما یه اسپویل از همون پارت چهار یا پنج میکنم که کشته میشه. حدودا چهارده یا پونزده سالشه و بخاطر فشارهای سختگیرانه خانواده تا حدودی نسبت به تفکرات کمونیستی خنثی هستش و اهمیتی به جنگ داخلی نمیده.
خوزه دل پره ته
یک افسر حزب کمونیست که توی جنگ ارتش سرخ به نفع شوروی شرکت کرده و پدر خانوادست؛ تمام اسناد و مدارکی که لازمه ما زمینه سازی کنیم بخاطر قتل کل خانواده حتما باید دست این شخصیت بیاد؛ تبار روسی داره اما متولد اسپانیاست هرچند که به شدت وفادار به دولت کمونیست شورویه؛ توی تیرباران اول داستان کشته میشه.
دومینیکا بوردیوژا
یا بهتره بگم همون الئونورا دل پره ته که تنها بازماندهی خانوادست. بیشتر از بقیه اعضای خانواده چهرهی مردم روس رو داره و در زمان تیرباران دو یا سه سالشه. بعد از حادثه، بیانکا زیر پل رودخانه قایمش میکنه اما هیچ وقت نمیتونه برگرده سراغش. شخصیت اصلی داستان همین دختره. حالا بزرگ شده و زیر دست یکی از ژنرالهای روسی به نام میخائیل زابکوف آموزش دیده و یه آدم فوقالعاده وطن پرست بار اومده، یه طورایی میشه گفت شست و شو مغزیش دادن بچه رو. بخاطر شغل و زندگی ناموزونی که داشته بیماری چند شخصیتی داره و روابطش بر اساس شخصیتهای متفاوتی که از خودش بروز میده، تحت شعاع قرار گرفته. بهش گفته شده که پدر و مادرش از جاسوسان سازمان امنیت روسیه بودن که به سازمان خیا*نت میکنن و کشته میشن؛ برای همین از اینکه دیگران درمورد هویت خانوادگیش چیزی بدونن، واهمه داره و نمیخواد یک خائن شناخته بشه، پس حتی از جون مایه میذاره تا بتونه ماموریتهاشو کامل و درست انجام بده. از نظر اخلاقی زیاد پایبند به مسائل جنسی نیست و کلا توی زندگی خارج از شغلش حرف یا هدفی برای گفتن نداره.
میخائیل زابکوف
ژنرال سازمان امنیت فدرال روسیهست. اون کسیه که الئونورا رو پیدا کرده و تحت عنوان دومینیکا بهش زندگی جدیدی داده؛ از طرفی همون کسیه که هویت اصلی دومینیکارو ازش مخفی کرده و اصرار داره تا این دختر باور کنه که پدرش یک خائن مملکت بوده؛ این که دومینیکا تا این حد تفکرات خشک داره همش بخاطر عقاید این مرد هستش. درمورد گذشتش تصمیم گرفتم که اون رو هم مثل خوزه، پدر اصلی دومینیکا یک افسر دولت شوروی بذارم که بر خلاف خوزه، اصلا هم به دولت وفادار نبود و میشه گفت که فقط ظاهری یک کمونیست بوده؛ بعد از انحلال شوروی هم که به پاس خدماتش ژنرال میشه.
آخرین ویرایش توسط مدیر: