ساده میگفت. میخواست قاتلم را بکشم؟ عاقل اندر سفیه نگاهش کردم.
- من مردهنشینم، نه آدمکش!
بیتفاوت خندید.
- ربطی نداشت. بذار واضحتر بگم. چیزی که ازت میخوان یه سری اسناده... این اسناد، مدارک کارهای خلافشونه که اگه به دست پلیس برسه، کارشون تمومه.
تک ابرویی بالا پراندم.
- چرا فکر میکنن من جای...