آخرین محتوا توسط هوروس

  1. هوروس

    نقد و بررسی نقد و بررسی مجموعه اشعار بر مدار اندوه و امید | منتقد: چکاوک سپید

    سپاسگزارم از دقت‌نظر شما در نقد، و اطمینان می‌دهم که این پاسخ صرفاً از سر احترام به گفت‌وگوی ادبی‌ست، نه رد یا بی‌احترامی به دیدگاه‌تان. البته اجازه می‌خواهم یادآور شوم که اگر قرار باشد شعر را صرفاً بر پایه‌ی فهرستی از آرایه‌های لفظی مانند تلمیح، حسن تعلیل یا ایهام داوری کنیم، ناگزیر خواهیم بود...
  2. هوروس

    نقد و بررسی نقد و بررسی مجموعه اشعار بر مدار اندوه و امید | منتقد: چکاوک سپید

    با امتنان از توجه دقیق و تحلیلی که به مجموعه‌اشعار این‌جانب معطوف شده است، مایلم نخست به نکته‌ای بنیادین اشاره کنم: هر اثر ادبی، به‌ویژه در حیطه‌ی شعر، تنها محصول زبان نیست؛ بلکه برآیند بینش، تجربه‌ی زیسته، و ترجیح‌های زیبایی‌شناختی آفریننده‌ی آن است. لذا اگر نقدی بخواهد منصفانه و سازنده باشد،...
  3. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    دوگانگی خدا گاه‌گاهی که مستی بیش از مستی درونم را می‌بلعد، به خودم مشکوک می‌شوم: که نکند، همه‌ی این عبادت‌ها سوء‌تفاهمی قدسی بوده‌اند؟ نکند تو، فریبنده‌ترین فریفتگان باشی، ای خدای دو چهره؟ که هم نوازش را آفریدی، هم تیغ را، هم نغمه را، هم ناله را، هم خرد را، هم جنون را. و این‌همه را در یک مشت...
  4. هوروس

    نظارت همراه رمان مه، نام من را می‌داند| ناظر: malihe

    درود در گیر دو تا رمان هستم و یه سری مسائل شخصی زمان رو پر کردهـ به زودی ♡
  5. هوروس

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    درود درخواست جلد برای مجموعه اشعار «فریب» موضوع 'مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41288/
  6. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    مرگِ نرم زمانه، لبخندِ کجی زده به سرنوشتِ من، و تاسِ افتاده بر میز همیشه همان عدد را تکرار می‌کند. عددِ تنهایی. من عاشقی‌ام که در بی‌قراری خویش خواب دیده‌ام: کسی خواهد آمد، با صدای باران و دستانی که می‌فهمند. اما معشوق، خیالِ خالص بود و خنده‌اش، ترکیبی از مه و فراموشی. نه صدایی، نه سایه‌ای نه...
  7. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    پله پله‌های رو به زیرزمین را شمردم: هفده تا. هفده شکاف میان من و تاریکیِ بی‌انتها. هر پله، نامی داشت: اولی را «ترس» خواندم، دومی، «خاطرهٔ گمشده». پلهٔ آخر، شکسته بود و بی‌نام مانده بود... با چراغی در دست که رو به خاموشی می‌رفت، فرود آمدم. آهسته. مثل کسی که به ملاقاتِ خودِ قدیمی‌اش می‌رود...
  8. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    و زمان ایستاد و زمان ایستاد... نه در قامت ساعتی خواب‌رفته بر دیوار، نه در ثانیه‌ای کور که از چشمان جهان افتاده باشد. و زمان ایستاد درست همان لحظه که حادثه نفس کشید، اما کسی جرأت نکرد آن دمِ تاریک را «زندگی» بنامد. تمام جهان، چون نخی پوسیده در دستان خیاطی کور، آویزان ماند میان دو پلک که هرگز...
  9. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    سایه سایه‌ای دیدم، درازتر از خودِ من، از قامتم فراتر رفته بود و پیش‌تر از قدم‌هایم می‌رفت، نه با فاصله‌ی زمین، که با فاصله‌ی زمان. من، بی‌صدا دنبالش کردم، اما او با هر تکه‌ی شکسته‌ی نور، رازهایی را روشن می‌کرد که هنوز در تاریکیِ من خاک می‌خوردند. می‌دانست چیزهایی را که من جراتِ اعترافشان را...
  10. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    «قابِ تنهایی» بودنی تهی‌تر از نبودن، میان جمعِ زندگان، مرده‌ام به بلندای هیچ. تنهایی‌ام را سخت ب*غل می‌کنم در قابِ خاموشی، بی آن‌که تصویری در آن نقش بسته باشد. دستانم به آغو*شِ خودم عادت کرده‌اند، و چشم‌هایم تنها برای درونم اشک می‌ریزند. این جهان پر از صداست، اما هیچ‌کدام‌شان من را صدا...
  11. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    «نبودن» نبودن، زیستنی‌ست بی‌رنگ، بی‌معنا؛ چون کتابی خالی از واژه، که تنها جلدی فاخر دارد و نامی بلند بی‌آنکه هرگز خوانده شده باشد... چون جنگلی، که در آن هیچ درختی نیست، و باد، با خود جز تکرارِ تهی نمی‌آورد. چون سایه‌ای بر دیوار، بی هیچ قامتِ ایستاده، که کسی پشتش نایستاده باشد اما ادای حضور را...
  12. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    «آینه‌ی وارونه» برای آن‌که در آینه عادی به نظر بیایم، سال‌هاست وارونه نشسته‌ام... پایین، بالا شده و لبخندم در مسیرِ خونِ معکوس یاد گرفته طبیعی باشد. دست‌هایم از پشت به پیشواز می‌روند، و چشم‌هایم یاد گرفته‌اند همه چیز را برعکس بفهمند تا «درست» به‌نظر برسند. من خودم را وارونه کرده‌ام، نه...
  13. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    «لبخند» لبخندت، زیبا بود ولی از رنگِ بی‌مهری چیزی میانِ این و آن... مثلِ خوابِ کوتاهِ کودکی خفته، و در اوجِ بیداری ادامه می‌یابد این لبخند. تو خندیدی، و جهان، خندید. لحظه‌ای ایستاد تا نفهمم کجای این خنده سقوطم را رقم می‌زد. من از لَحنِ چشمانت نه مهر می‌فهمم نه قهر... نه آشتی. فقط سکوتی‌ست که...
  14. هوروس

    در حال تایپ مجموعه اشعار «فریب» | حمیدرضا نبی‌پور

    دویدن‌ها... شعر آغازین دفتر «فریب» دویدن‌ها... دویدن‌ها... به درد آمد درونِ سینه‌ام چیزی، به سنگینیِ نفس‌هایم... ولی نه، درد نیست؛ سنگینی‌ست... که شاید، دردِ تنهایی‌ست. دویدن‌ها... دویدن‌ها... کجا می‌روم؟ می‌دانی؟ به سوی تو، بی‌قرار و بی‌صدا، خاموش... در امتدادِ سایه‌ای که تنها ردی‌ست، چون...
  15. هوروس

    اخبار صوتی کافه ژورنال| اخبار صوتی تیرماه

    باحال بود ♡ -53-؟"_} دمتون گرم ♡
عقب
بالا پایین