آخرین محتوا توسط شیلا

  1. شیلا

    چالش [تمرین نویسندگی]7️⃣

    پسر آهسته قدم برمی‌داشت. به نرده که رسید دستانش را روی نرده انداخت و به دریای روبه‌رویش خیره شد. سپس شروع کرد به حرف زدن: -دو سال پیش توی روز تولدت، اینجا آشنا شدیم. سال بعد همین‌جا بود که با یک حلقه نقره‌ای بهت گفتم ازدواج کنیم و تو هم، قبول کردی. دختری که بی‌حرکت کنارش ایستاده بود به حرف‌های...
عقب
بالا پایین