آخرین فعالیت Anreal

  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    سوزش خفیفی در وسط قفسه‌ی سینه‌اش احساس کرد و ل*ب زیرینش را به دندان کشید و از جایش بلند شد و نشست، سرگیجه‌ی خفیفی سرش را در بر گرفت و آهی...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    درد بدی در ناحیه‌ی پیشانی‌اش جا خوش کرده بود و او را از هر توانی برای تفکر و تصمیم گرفتن عاجز می‌کرد. چندی بیش نگذشت که سه نگهبان برای...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    پوف کلافه‌ای کشید و نفسش را از سینه‌ی فراخش بیرون کرد. دمی بعد یک زندانی کوتاه قامت که موهای آشفته و به یادماندنی داشت با ظرف غذایش به...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    مت با چهار زندانی دیگر به آرامی از اتاق بیرون رفت. دو طرف لباسش را گرفت و کمی تکان داد تا گرد و خاک لباسش را تمیز کند و پس از دیدن مادرش...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    سرخی وجودش نفسش را شتابنده می‌کرد و نفرت وجودش را فرا گرفته بود و دلش می‌خواست نگهبان را خفه کند و جسدش را بسوزاند امّا با دست و پای...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    مت با حرص و جوش راهی حیاط شد و پس از رسیدن به در آهنی و وارد شدن به حیاط، آن نگهبان کوتاه قامت پس از دیدن چهره‌ی مت با چهره‌ی بسام و...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    تن رنجورش شدیداً نیاز به مداوا داشت و در همین حین که به سمت در ورودی می‌رفت تصور کرد که اگر می‌توانست مشتش را محکم بر دهان آن زندانی...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    نوک بینی‌اش گزگز می‌کرد و با هوای باردی که به صورتش برخورد می‌کرد درد بینی‌اش بیشتر می‌شد. به آرامشی مصنوعی که از قرص ترس بلعیده بود...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    فضای سرد و نمناک سلول تنها با اندکی روشنایی لامپ‌های سالن بارز بود و نجوای رازآلود برخود قطرات آب رطوبت سقف که از دستشویی سلول طبقه‌ی...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    باد سردی در موهای اغبری‌اش پیچید و سعی می‌کرد هرچیزی که می‌شنود و می‌بیند را فراموش کند تا در حبس افسردگی نکشد، امّا هرچه نزدیک تر می‌شد...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    هوا تاریک شده بود و تاریکی ظلمت‌زای شب همه‌ی منطقه را پوشانده بود و در همه‌جا پرسه می‌زد. در میان سفیدی مه و سیاهی شب، سرخی خونی به چشم...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    آن قایق موحش که مت را با آن حمل می‌کردند با بیشترین سرعت ممکن در حال حرکت بود و موج‌ها از هر طرف هم‌چون سونامی خروشان به سر و صورت قایق...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    همه‌ی حضار به ساعت چوبی اتاق که عقربه‌های ساعت روی عدد شش را نشان می‌دادند خیره شدند و منتظر بودند تا قاضی حکم خود را صادر کند. مرد با...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    بارها با خودش گفته بود که کاش هیچ‌گاه از آن خیابان شلوغ عبور نمی‌کرد. کاش پرونده را فراموش می‌کرد و کاش، اصلا آن روز به سرکار نمی‌رفت. و...
  • Anreal
    Anreal به (SINA) نوشته در موضوع عالی رمان داج | سینا صیقلی با Like Like واکنش نشان داد.
    ناگهان باران همچون سیلی شروع به باریدن کرد و قطره‌های باران از ابرها بر زمین می‌افتادند و از پنجره‌ی دادگاه دیده می‌شدند. در همین هنگام...
عقب
بالا پایین