آخرین محتوا توسط shahanchidan

  1. shahanchidan

    در حال تایپ مجموعه اشعار روشن بین شعر نوری | شاهان چیدان راوی نور

    گر بودم گیاهی، بعد آن حیوان شدم یا که بودم خاک و آب، انسان شدم بار آخر بود، این شدن و آن شدن من تورا خواهم، تو را با تو شدن راوی نور /شاهان چیدان 15
  2. shahanchidan

    در حال تایپ مجموعه اشعار روشن بین شعر نوری | شاهان چیدان راوی نور

    عاقل آن‌کس، که زند پا به بیابان و کشد با نیش، عقربِ خود را و کند محوِ خودش، ز سرابی در آن‌جا نکند نیشِ زبانی بزند، اهلِ بیابان را
  3. shahanchidan

    در حال تایپ مجموعه اشعار روشن بین شعر نوری | شاهان چیدان راوی نور

    گرچه روشن کند آتش مشعل، نورغارِ حرا را اما... بسوزاند پرِ پروانه‌ای، در آن عبادت‌سرا را نور بودن، مستعدِ سوختن در خویش باشد اما... آن‌که نور خواهد، تحمل کند سوختنِ جزئی از خدا را
  4. shahanchidan

    در حال تایپ مجموعه اشعار روشن بین شعر نوری | شاهان چیدان راوی نور

    در مسیر رسیدن به خدا ره پایان ندارد برای ما چو رسیدی ته ره، مگو چرا!؟ که تو دیدی، اینجا باشد پایان راه... شاهان چیدان /راوی نور 15
  5. shahanchidan

    در حال تایپ مجموعه اشعار روشن بین شعر نوری | شاهان چیدان راوی نور

    نام‌ اثر: اشعار روشن بین، شعر نوری نام شاعر: شاهان ژانر: معنوی قالب: #خودسازی #خودشناسی #نور مقدمه: شعار روشن‌بین (شعر نوری) شعر نوری، صدای روشنِ دل است؛ نه در بند قافیه، نه در قید وزن‌های کلاسیک، بلکه برآمده از عمقِ درون، از جایی که انسان با خویشتن و خدا خلوت می‌کند.
  6. shahanchidan

    موسیقی آلبوم مسیر نور ۱

    با درود بر معبود یکتا که جز او نیست معبودی اولین ترک از این آلبوم هفت ترک خدمتتون 8c6227_25l4t-icon12 اسم این ترک هست : دردودل این موزیک برگرفته شده از سخنان یک سگ دلشکسته می‌باشد ! شاید باورتون نشه! اما وقتی با گوش دل گوش بدید قطعا درک خواهید کرد ... دردودل -65-{} حتما با هندزفری گوش بدید...
  7. shahanchidan

    موسیقی آلبوم مسیر نور ۱

    آلبوم مسیر نور ۱ نوازنده هنگ درام و آهنگساز :شهرام حیدری عکاس :سجاد حیدری کارگردان هنری: شاهان چیدان استودیو ضبط میکس و مسترینگ:ناصر بلوکی
  8. shahanchidan

    موسیقی آلبوم مسیر نور ۱

    با سلام کارگردان هنری آلبوم مسیر نور یک نوازنده و خلق اثر : استاد شهرام حیدری
  9. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    شاهان! تو چه نوری روشن کن، پانزده‌قامت خود؟ تعبیرِ عدد پانزده، “یک” خدا و “پنج” پنجه‌ی خود. سال‌ها سوختی از درون، با درد، به بیرون فریاد زدی مسخره‌ات کردند، و خود را هربار به راه و بیراه زدی خاکستر شدی در تنِ خاکی، تا وصله‌زنی قلب جهان دیدی که تو نوری، نه اسیرِ زمانی، نه در بندِ زبان محکم...
  10. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    باج به سبیلان سیاهم ندهید شاخ دیوی بر سرِ پُرنفسم ننهید بگذارید باشند، شپشان در جیبِ تهی مقام و مسلک به دربارِ جهانِ پوچم ندهید خواهانِ دیوانگی‌ام، بسیار بر زمینِ تهی لباسِ شاهی و درباری، بر تنِ عریانم ننهید بگذارید زِ خاک باشم، به خاکِ برین برگردم که هیچ‌ و به هیچ‌ام، از ازل به اصل برگردم
  11. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    خانواده دوست دار، ای خلقِ زر چون کیمیاگر، زر در خانه است راهِ اول‌ آخر روی، پیش‌ و پس جای تو آخر، به اول خانه است
  12. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    چو سیمایِ گیرایِ پروانه را دیدم هوس کردم، بشکفم از پیله‌ی خود ندا آمد: تو خود، اوّل پروانه بودی و بشکفتی؛ چنین، پروانه‌وار گشتی فقط کافی‌ست خود از پیله به درآیی با چشمِ دل بینی، اکنون کجا هستی
  13. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    دست زِ سَرم بَردار، ای نَفْسِ فَنا بُرده زِ جانَم چه می‌خواهی؟! هم خَر به خُور، هم مُرده به گور بُرده دانم که نقشی داری، توأم زِ رازِ هستی لیک، احوالِ مرا خوش نیست!! با تو زیستن، این گونه مستی بارها مرا کشتی، در پیکره‌ی این جان دیگر، زِ من چه خواهی؟! مُردن، آسان با تو بسیار بیا و دست برکش،...
  14. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    بر بلوکی نشسته‌ام،زیرِ سایه‌ی درختی صدای شرشرِ آب، به گوش می‌رسد از جریانِ آب آرام که در جوی هست آسمان، تا بیکران آبی‌ست، در چشمِ من رنگِ آبی‌اش هنوز، در نگاهِ دیده هست نسیمِ خُنک، گاه می‌وَزد بر تن عُریانم لرزشی می‌افتد، بر جسمی، که زنده هست رنگِ خاکیِ زمین، بر وسعتِ پهنای خاک که تا چشم کار...
  15. shahanchidan

    اشعار روشن بین شعر نوری

    ما ره‌روِ این راهِ پر پیچِ خمو راز‌ایم گر اگر ساکت ماندیم... یک ره بیشتر نمایان نماند بر ما که راز، همان ره، نگویم بر تو جز که بخوانی این پیامم را بسیار
عقب
بالا پایین