آخرین محتوا توسط سونیا

  1. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    با شنیدن این کلام غیرمنتظره‌ای که از زبان جانان نطق شده است، یکه می‌خورد و برای دقایقی استیشن، سکوتی سنگین را به آغو*ش می‌کشد! آب دهانش را قورت می‌دهد و مبهم به دهان جانان چشم می‌دوزد تا کلام بعدی را از دهانش بشنود؛ اما جانان گویا از این مهر سکوتی که بر لبانش کوفته، خرسند است و تک ‌تک واکنش‌های...
  2. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    قهقه‌ای در هپا سر می‌دهد و با همان خنده‌اش روی زمین می‌نشیند و مشغول جمع کردن پرونده‌های درهم ریخته می‌شود: - حالا کی این بساطو جمع کنه آخه، ببین چیشد! جانان چپ‌چپ نگاهش می‌کند و ابروانش به نشانه‌ی اخم دست دوستی به یکدیگر می‌دهند: - زدی سر منو ترکوندی حالا نگران چند تا کاغذ پاره‌ای؟ اَبرا با...
  3. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    سری تکان می‌دهد و مشغول عوض کردن لباسش می‌شود. مقنعه‌ی مشکی‌اش را بر روی سرش تنظیم کرده و چتری‌هایش را مرتب می‌کند. نگاهی به چهره‌ی بی روح خودش در آینه می‌اندازد، از چانه‌ و صورت گردش گرفته تا ل*ب‌های گوشتی و بینی که به لطف عمل، قلمی و زاویه دار است. به چهره‌‌ی خسته و بی‌رمقش درون آینه دهن کجی...
  4. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    چرا برگشته است؟ سوال خوبیست؛ اما برایش جوابی ندارد! دقایقی پیش و حضور غیرمنتظره‌‌ی او گویا برایش چیزی جز یک خواب عجیب و وهمناک نبود! سریع اتفاق افتاد و سریع کمرنگ و محو شد! همانگونه که ۶ ماه پیش در یک چشم بر هم زدن همه چیز را به هلاکت و نابودی کشاند، حال هم مانند یک رویا آمد و همانند یک کابوس،...
  5. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    با مشت کردن انگشتانش سعی دارد لرزششان را کنترل کند، سعی می‌کند خوب باشد، سعی می‌کند بیش از این خوار نشود، سعی می‌کند نادیده‌اش بگیرد آن هم درحالی که سر و وضعش گویای همه چیز است! مخصوصا آن ریملی که روی صورتش پخش شده و جای پای اشکی که تَری‌اش بر روی لُپش، خود را به نمایش گذاشته است! چرا حال که...
  6. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    بسم تعالی فصل اول: در من شخصی می‌گرید! درب خانه را به هم می‌کوبد و با خشمی که از نوک سر تا انگشتان پایش را در بر گرفته مسیر راهرو تا آسانسور را پایکوبان طی می‌کند! مسخره است…همه چیز مسخره است! از آن ایرادهای بنی اسرائیلی‌شان گرفته تا توهین‌هایی که بی مهابا بر جان و روحش می‌کوبند و او محکوم به...
  7. سونیا

    در حال تایپ رمان چَنگِ‌دل | سونیا جهانبخشی

    نام رمان: چَنگِ‌ دل نویسنده: سونیا جهانبخشی ژانر: عاشقانه، اجتماعی خلاصه: افشردن جانش را در چنگال اویی حس می‌کند که روزی تمام جانش بود! در دنیایی که آدم‌های بزرگ بی‌رحمانه بر رویای خوشش تازیانه می‌زنند، جانان است که با حقایق پیش رویش دست و پنجه نرم کرده است. حلاوت و سیاهی در ستیز هستند، دنیای...
  8. سونیا

    چالش چه گناهی میکنی؟

    آدم مورد علاقمو‌ می دزدیدم😂
  9. سونیا

    چالش یک موسیقی تا آخر عمر

    Wildflower از بیلی
  10. سونیا

    چالش دوست داری تو چه چیزی واقعا خوب باشی؟

    توی کم نیاوردن و نا امید نشدن
  11. سونیا

    چالش با چه کسی کجا میری؟

    با کسی ک دوستش دارم می رفتم دریا
  12. سونیا

    همگانی من 10 از 10 اَم

    من ۰ از ۱۰ ام شایدم ۱ از ۱۰ چون تا حالا قلب کسی از دوستامو نشکوندم شایدم ۲ از ۱۰ چون هیچ وقت برای کسی دو رو نبودم حتی میتونم ۳ از ۱۰ باشم چون ب همه احترام میذارم شایدم۴ از ۱۰ چون بلدم شرایط مختلف رو مدیریت کنم شایدم ۵ از ۱۰ چون تونستم موفقیت‌های زیادی کسب کنم شایدم ۶ از ۱۰ چون قلب مهربونی دارم...
  13. سونیا

    چالش آخرین‌ها

    آخرین‌های من ... 1. فیلمی که دیدم: ورود آقایان ممنوع 2. کتابی که خوندم: من پس از تو 3. سریالی که دیدم: سریال کره‌ای k2 4. آهنگی که گوش دادم: دیستنس از هومان 5. کسی که حرف زدم: آیدا 6. درسی که خوندم: فرآیند پالایش 7. غذایی که خوردم: پاستا گوجه
  14. سونیا

    چالش کی بود؟

    بلوبری
  15. سونیا

    چالش چالش اعتراف (اعتراف نامه)

    اعتراف می‌کنم بیشترین آسیب‌هایی که دیدم تو زندگیم فقط و فقط بخاطر خودم بوده چون خیلی جاها بلد نبودم با سیاست رفتار کنم
  16. سونیا

    چالش اسکرین شات!

    عکس از چتت با امیدوارکننده‌ترین آدم زندگیت…
  17. سونیا

    اطلاعیه ✅درخواست تایید رمان✅

    سلام وقتتون بخیر درخواست تایید رمان دارم
عقب
بالا پایین