✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @مَه نویس؛
لطفاً با ناظر مربوطه و @Gemma
گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان...
نگاهش میان بازیِ خواهر خردسالش و پسرداییهایش میلغزد.
خندههایشان، در میان هوای نیمهگرم همچون نغمهای کوتاه در خانه میپیچید.
چه ساده میخندد کودکی که هنوز از اضطراب دنیا بیخبر است.
مادرش سکوت را بار دیگر میشکند و میگوید:
- سوگل، چاییتو بخوریخ کرد مادر.
دخترک دست بر فنجان میبرد؛ بخار...
قطرهای اشک آرام از تیغهی بینیاش میلغزد و بر گونهاش مینشیند، مانند شیشهای ترکخورده که میلرزد.
- مامان… من با محمد میرم.
مادرش در گوشهای از خانه کز کرده بود، غرق در نقشهای قالی و بیتوجه به حرف دخترکش.
سوگل بیصدا کنار مادرش مینشیند و دستان سرد و لرزانش را در دستهای او میگذارد.
-...
◆◇◆◇◆
نویسندهی گرامی،
ضمن خوشآمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار اثرتان؛ لطفاً پیش از ایجاد تاپیک داستان خود، قوانین تایپ داستان کوتاه را مطالعه فرمایید.
[قوانین جامع تایپ داستان]
برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ داستان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش...
✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @مَه نویس؛
لطفاً با ناظر مربوطه و @Gemma
گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان...
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @Zeynabgol
لطفاً با ناظر مربوطه و بنده گفتگویی ایجاد کنید ومشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان،ژانرها،خلاصه، مقدمه، پیرنگ و سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید!
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان ارسال اثر: ۷روز...
مادرش سراسیمه خود را به حیاط میرساند.
هوا سوز تندی دارد.
دخترک شانه درهم میکشد و پا به خانه میگذارد.
- دایی چای بریزم براتون؟
دایی: نه دایی جان دستت درد نکنه پسرعموت بود؟
سرش را آهسته به علامت تایید فرود میآورد.
زندایی: خیال کردیم علی آقاس.
- نه، بابام نبود.
مهر تابناک بدرود را گفته و...
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @Zeynabgol
لطفاً با ناظر مربوطه و بنده گفتگویی ایجاد کنید ومشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان،ژانرها،خلاصه، مقدمه، پیرنگ و سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید!
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان ارسال اثر: ۷روز
حداکثر...
دستی بر موهایش میکشد و بیاختیار میپرسد:
- راستی مامان، دایی نگفت کی میرسند؟
مادر: گفت یه نیم ساعت دیگه میرسن.
دختر سری تکان میدهد.
او نیز در دل، طوفانی از نگرانی میپروراند.
هرچه میکوشد افکار تیره را از ذهن براند، دلش آرام نمیگیرد.
صدای بوقِ ماشین داییاش، او را از خلأِ خیره شدن به...
ببین شاید من در جایگاه کسی نباشم که بدونم چقدر داره اذیت میشه تو اون موضوع.
به اصطلاح همیشگی تا چیزو نچشی درک نمیکنی
به نظرم زندگی با آدم لجباز خیلی سخت باشه
اما کسی که همسرش مامانی باشه هم، داره اذیت میشه و نمیشه گف ک میشه هندل کرد این موضوع رو
شخصی ک پارتنرش به اصطلاح بچه ننه هم باشه...