نام اثر : پنجره های سرد
ژانر :
نام نویسنده : ایلار احمدی
ناظر : @صدف درویش نژاد
در کنار پنجره ای ایستادم به بخاری روی شیشه زل زدم چه زیبا رد ها باران پایین می امدن صدای ضربه باران به زمین صدای قورش ابر ها هماهنگی این غوقا به دل ارامش به قلب تو سکوت تپیدن را هدیه میداد
چه هدیه قشنگیس باران شلاقی...
نام دلنوشته : خداوندم
نویسنده : آیلار احمدی
ژانر : مذهبی
ناظر و منتقد : @حورا
مقدمه
خدایا جوری دستم را بگیر و بلندم کن که همه اطرافیانم یادشان بماند من هم خدایی دارم یادشان بماند ژست خدایی برازنده بنده ی خدا نیست یادشان بماند خدا من و یوسف یکیست یادشان بماند حرفایشان تا همیشه در خاطرم خواهند...
در این دنیا بی کران در این دنیای که لحظه حسرت نوازش دست های زبر پدر را خوردیم در این دنیای که حسرت اغو*ش گرمش را خوردیم دراین دنیای که حسرت کوهی هم چون پدر را خوردیم در این دنیای حسرت دوست داشته شدن خوردیم هیچ ارزشی ندارد
دنیا پراز حسرت های نداشته هایمان هست