آخرین فعالیت Azaliya
-
Azaliya به malihe نوشته در موضوع در حال ویرایش رمان درحصار یک رویا | ملیحه حمیدی با
Like واکنش نشان داد.
› فصل صفر: منطقه‌ی امن [یازده سال قبل - شیگان سیتی] غروب، چون عاشقی دل خسته، آخرین نفس‌های پرتو‌های طلایی رنگش را به پنجره‌ی نیمه‌باز... -
Azaliya به malihe نوشته در موضوع شایعه شایعه دختری از افسانهها| شایعه نویس Azaliya با
rose واکنش نشان داد.
باحال بود خسته نباشید smilies -
درود بر شما مشاور عزیز. بنده رمانم تموم شده. و بیشتر در مرحله بازنویسی و ویرایش هستم. اگه رمانم رو مطالعه کنید متوجه میشید که فصل صفر و...
-
Azaliya به موضوع نظارت همراه رمان زخمه‌ی خلقان | ناظر: Azaliya پاسخ داده‌است.مرسی عزیزم چک شد
-
Azaliya به لیلا مرادی نوشته در موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» با Like واکنش نشان داد.
*** بعد از آن شب همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود گرفت؛ سرنوشت ماه‌بانو فصل جدیدی را برایش رقم زد. حسام سردتر از همیشه شد و یک پرده‌ی...
-
Azaliya به لیلا مرادی نوشته در موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» با Like واکنش نشان داد.
عضلات صورت حسام از عصبانیت می‌لرزید، صدای نفس‌های ناآرامش واضح شنیده میشد. دیگر نمی‌توانست بار کهنه‌ی سرنوشت نفرین شده‌اش را به دوش...
-
Azaliya به لیلا مرادی نوشته در موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» با Like واکنش نشان داد.
زهی اشتباه! محال بود پدری پسرش را نشناسد. پارچه‌ی نقش‌دار ترمه، درون دستان زمخت مرد مچاله شد. - من یکی راست و دروغ حرف‌هات رو می‌تونم...
-
Azaliya به لیلا مرادی نوشته در موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» با Like واکنش نشان داد.
ناله‌اش را در گلو خفه کرد. همان جا با خود عهد بست که این کار حسام را بی‌تلافی نگذارد. صدای جدی و خشن شاهرخ در گوشش پیچید: - می‌خواستی...
-
Azaliya به سارا مرتضوی نوشته در موضوع دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات سارا مرتضوی ] با Like واکنش نشان داد.
۶ مهر ۱۴۰۴ امروز باز اون پیرمرده که با حسین گرم گرفت رو دیدم، حسین مدام باهاش بای بای میکرد، فک کنم انتطار داشت برم پیشش تا با حسین حرف...
-
Azaliya به سارا مرتضوی نوشته در موضوع دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات سارا مرتضوی ] با Like واکنش نشان داد.
حسین بازم فرق کرده قدش بلندتر شده ولی همچنان لاغره، ینی احساس میکنم لاغرتر شده غیر شیر خودم، شیر دیگه‌ای نمیخوره و غذا رو هم چندتا قاشق...
-
Azaliya به سارا مرتضوی نوشته در موضوع دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات سارا مرتضوی ] با Like واکنش نشان داد.
۴ مهر ۱۴۰۴ فیلمو فیلم خارجی‌هاش رو همه سانسور کرده حتی آهنگ فیلم رو هم تغییر داده آنقدر که فیلیمو سانسور کرده تلویزیون سانسور نکرده...
-
Azaliya به سارا مرتضوی نوشته در موضوع دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات سارا مرتضوی ] با Like واکنش نشان داد.
۳ مهر ۱۴۰۴ جدیدا حسین خیلی طول میکشه بخوابه همه اش می‌خواد بازی کنه و فکر کنم خواننده ای چیزی بشه چون حرفاشو با آهنگ میخونخ
-
Azaliya به سارا مرتضوی نوشته در موضوع دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات سارا مرتضوی ] با Like واکنش نشان داد.
۲ مهر ۱۴۰۴ نمی‌دونم چرا دو روزه حسین بدخواب شده همش می‌خواد بیدار باشه بازی کنه بعد انرژی هم نداره شاید داره دندون های دیگه اش در میاد...
-
Azaliya به موضوع شایعه شایعه دختری از افسانهها| شایعه نویس Azaliya پاسخ داده‌است.شهر افسانه‌ای با مردمانی افسانه‌ای، درست فهمیدید اون دختر افسانه‌ای از سرزمینی که وجود ندارد به نام "سمنان" امده‌است. در ابتدا او هیچ...
-
Azaliya موضوع شایعه شایعه دختری از افسانهها| شایعه نویس Azaliya را در تالار اتاق شایعه نویسی فرستاده‌است"به نام خالق هستی" "دختری از افسانهها" شایه نویس: @Azaliya سوژه: @حدیثه خانم ژانر: تخیلی خلاصه: روزی او پیدا شد؛ از لا به لای...