میدانی!
آنقدر سنگدل شدهام که مهم نیست دل چند نفر را در خون بغلتانم؛ ولی با این همه امیدوارم دختری که بخاطر رفتار تو دلش را شکستم مرا ببخشد.
از این که تظاهر کردم دوستش دارم، از خودم بیزارم.
میدانی امیلی؟
من تلاش کردم تا شاید بتوانم در کنار نلی، دنیای زیباتری را تجربه کنم و یکبار دیگر بتوانم...
امیلی!
ریشههایم در برهوت حضورت، به آغو*ش مرگ تبعید شدند.
پژواک امید در من، سر به بالین خاموشی نهاد و قلبم، تحفههای ارزانی شدهی زندگی را پس فرستاد.
پیش از تو با واجواج عشق غریب بودم و بعد از تو، هر آنچه که از او در تکهتکهام روییده بود را به آتش کشیدم.
دیگر هرگز نمیخواهم این موقعیت را تجربه...
خودم را طرد کردهام امیلی، و این دردناکترین حسی است که تجربه کردهام.
میخواهم از رشتهرشتهی کالبد خود بیرون بریزم، و خودم را جایی میان قلب زمین جاری کنم.
بیگمان بزرگترین اشتباه هر انسانی، میتواند این باشد که بیش از حد کسی را دوست بدارد و از یک نقطه به بعد حتی او را به جای هویت خود انتخاب...
دنیل!
میخواهم با دستان خودم، به درخت تنومندی که به پاس عشقمان در وجودم قد کشیده، تبر بزنم.
گاهی آنقدر دلم در هوایت پیچ و تاب میخورد که برای تسکین خودش، نقش تو را روی دیوار بیروح خانه رنگ میزند و من ساعتها با تو صحبت میکنم.
با این حال، از تو میخواهم هرگز برنگردی و این نلی زودرنجِ حساس و...
پرسید:
- چون مثل همه کسی رو نداری دوست داشته باشه، ناراحتی؟!
در تمام عمر برایم مهم نبود که آدمها مرا دوست دارند یا نه!
حتی اهمیتی نداشت که برخی در ذهن خود، چند بار مرا دار میزنند.
مسئله این نبود.
آنچه مرا ضعیف کرده این است که، کسی که دوستش دارم احساساتش شبیه من نیست.
میخواهم کسی در کنارم...
درود وقت بخیر
بابت تایمی که به نقد اثر اختصاص دادین، ازتون ممنونم.
ژانر ویرایش شد، و تاریخ ها هم به فارسی برگردونده شدن.
راستش از ابتدا هدف نگارش رویای کال، به تصویر کشیدن هر چه بیشتر و بهتر غم عشق و زوال عاطفی در انسان ها بود.
در واقع من با شخصیت نلی سعی در به تصویر کشیدن عشق یک طرفه داشتم که...
https://forum.cafewriters.xyz/threads/40070/
روی سایت اصلی منتشر شده، و نمیخوام دیگه داخل خود انجمن در دسترس باشه؛ فقط از سایت اصلی.
همین طور این یکی
https://forum.cafewriters.xyz/threads/39367/
یک بار به تو گفتم:
«احساس میکنم هیچوقت، تو قلب هیچکس جایی برام وجود نداشته باشه.»
و تو جواب دادی:
«چرا جا هست، ولی تو قلب کسی که بتونه پشتت باشه.»
دنیل!
با این که حرفها هرگز، جایگاهی در ورطه اثبات حقایق ندارند؛ ولی گاه یک کلام ساده، میتواند هزاران معانی مخفی را در آغو*ش بگیرد و نشان دهد کجا...
پیش از تو احساس میکردم از جهان جدا افتادهام!
انگار وقتی نوبت به من میرسید، آب ها گِل و گُل ها خار میشدند.
دنیل!
فکر میکنم سهم خوشبختی من دزدیده شده است.
شاید دنیا با من سر ستیز برداشته، مشتمشت خوشبختی مرا چنگ کشیده و در پیالهی دیگران ریخته است.
گفتم پیش از تو؟ اما نه عزیزم.
بعد از تو این...
میتوانم بگویم برای منی که تمام عمر، در جستجو و یادگیری زبان های مختلف بودم؛ زبانی به سادگی و سلیسی عشق وجود ندارد.
اما برای کسی که نخواهد آن را بفهمد و درک کند، پیچیده و آغشته به ابهام جلوه خواهد کرد.
یک مسئلهی ریاضی لاینحل!
«نلی میلر»
یکشنبه ۲۴ اوت دو هزار