به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
آخرین محتوا توسط HOORI
-
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
"عشق دشوار است و هضمش مرد می‌خواهد عزیز کودکان بی‌شک غذای تلخ را تف می‌کنند!" -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
تو را این قطره‌های اشک روزی نرم خواهد کرد که آب آهسته و آرام می‌پوساند آهن را -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
بین مردم مثل من پیدا نخواهد شد، نگرد یک ندارد جز خودش مضرب، نمی‌فهمی چرا؟ -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
بار ها افطار خود را قبل موعد خورده ام بس که از زیبایی ات الله اکبر گفته اند -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
امروز هم گذشت ولی تو نیامدی یک حرفِ راست در دهن قاصدک نبود -
مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |
مجنون به نصیحتِ دلم آمده است! بنگر به کُجا رسیده دیوانگی ام ... -
مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |
یوسفم،گر نزند بر سر بالینم سر همچو یعقوب دل آشفته ی بویش باشم... -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
کاسہ شعر من از دست ٺو افتاد و شکست... عاشقان! فرصت خوبیست غزل جمع کنید -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
سر به سر، طومار زلف، شرح احوال من است مو به مو فهمیده ام این مصرع پیچیده را... -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
بی منم میشه بری شهر و بگردی! بی منم خیلی چیزا تجربه کردی. -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
آنقدَر با گیسوانت کافر آوردی پدید، تا که داعش پرچمش را رنگِ موهای تو کرد! -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
جرم من خواستن دختر ارباب ده است مادر این جرم شبی بی پسرت خواهد کرد ! -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
لعنت به من که از تو نوشتم غزل غزل حالا کسی نمانده که دیوانه ی تو نیست!! -
مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |
هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما تا به فکرم نزند از ره تو برگردم -
درآغوشم بگیر! هردویمان در قاب عکس جا می‌شویم | انجمن کافه نویسندگان
به یاد کودکی افتادم و آن بی محلی ها ! تو که رد میشدی گُل های بازی بیشتر میشد...