به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
آخرین فعالیت جانان
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با
Like واکنش نشان داد.
در طبقهٔ اول، تا جایی که می‌شد از “آقا” دور شدیم، خانواده‌ها و دوستان منتظر بودند. ده‌ها نفر از همکاران و هم‌رده‌های ما در دفترها و... -
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با
Wow واکنش نشان داد.
آقا ناگهان به عقب افتاد بدون اینکه حتی صدایی از خودش در بیاورد، و صورت من فوراً پر از خون و مایعات شد. فکر کردم خودم هم هدف قرار... -
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
بعد از پنج ساعت ایستادن، رافتر و بقیه خوشحال شدند که بالاخره توانستند بنشینند. به امستد و من گفته شد روی صندلی‌ها بنشینیم و آقا هم در...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
رودولف با صدایی پر از ناباوری پرسید: - مگه آشپزخانه‌ی خیریه غذا بیرون‌بر هم میده؟ صدایش از اسپیکر اتاق طنین‌انداز شد. - فقط انجامش...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
او ناگهان از جا پرید و ما را بهت‌زده کرد، میله‌های قرمز زیر چسب نقره‌ای کاملاً نمایان بودند. صندلی‌اش را با لگد به عقب پرتاب کرد. -...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
- اگر جمع کنیم، حدود سه میلیون دلار میشه. به آقا گزارش دادم که به نظر می‌رسید دوباره نیمه خواب است و انگشتانش هنوز روی سیم قرمز مانده...
-
جانان به موضوع روزنامـه روزنامه مردادماه 1404| شماره 2 پاسخ داده‌است.عالی بود بچه ها خسته نباشید چرا من هیچوقت نیستم تو اخبار😭😭
-
خسته نباشید همگی، خبرهاتون عالی بود. اگه کم و کاستی داشت به بزرگی خودتون ببخشید، ایشالا دفعه بعد جبران می‌کنم. Dandoon -118-"{}
-
درود به همگی 🧡 با دومین شماره از روزنامه‌ی اتفاقات مرداد ماه انجمن در کنار شماییم. ممنون از توجه و همراهی همیشگی شما. روزنامه این هفته...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
دوباره سکوت. یک هلیکوپتر نزدیک بود و من فقط می‌توانستم حدس بزنم در پارکینگ چه نقشه‌ای می‌کشند. طبق دستور آقا، خطوط تلفن در حالت انتظار...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
- چقدر به فقرا کمک کردی؟ شک داشتم پول ییل واقعاً به تغذیه دانشجویان نیازمند رسیده باشد!؟ - خب، یونایتد وی پول را در سراسر شهر پخش...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
تازه به عنوان منشی گروه منصوب شده بودم، همان جایی نشستم که آقا با تفنگ اشاره کرده بود و فکس‌ها را در دست گرفتم. رفقایم نزدیک به دو ساعت...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
چیز کمی می‌تواند یک وکیل شرکت بزرگ را از لذت گرفتن دستمزد ساعتی بازدارد. خواب یکی از آن‌هاست، گرچه بیشتر ما کم می‌خوابیدیم. خوردن در...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
دقیقاً همان کشتار بی‌معنی که یک روز تیتر اخبار را پر می‌کند و مردم سرشان را تکان می‌دهند. بعد هم جوک‌های وکیل‌های مرده شروع می‌شود...
-
جانان به HADIS.HPF نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان وکیل خیابانی | مترجم حدیث پورحسن با Like واکنش نشان داد.
اولین آژیرها شنیده شدند و آقا به من گفت پرده پنجره‌های بزرگ را پایین بکشم. این کار را با دقت انجام دادم و پارکینگ زیر را اسکن کردم،...