چشم های کشیده ودرشت مشکی رنگ
و مژه های بلند
ابرو های کمانی مشکی رنگ و تر تمیز
دماغی که همه میگن عملیه یعنی سربالا و جمع و جوره
لبای قلوه ای که شباهتی به پروتزی ها داره
و صورتی بیضی شکل
و پوست صورتم سبزهی روشن
و موهای قهوه ای رنگ تیره
یک چال گونه در گونهی چپم دارم . چال گونم یک طرفه است...
در انتظار باران
کاش میشد همانند باران باشیم.
همانند آن روزهای کودکی که کودکی نکردیم.
آه ، کاش نبودند کسانی همچون آنان
که بسوازند اندام کودکی را
میخواهم باران باشم که همین آتشها را خاموش کنم اما افسوس که گذشت آن روزها!
_ تمرین_
۹۹/۱۱/۲۶
دیبای آتشزده
این جهان را میبینی؟
نیمش پر شور و شوق، نیمی دگر آرام و سکون!
به راستی که من تو از کدامیم؟
از کدام نیمهی این جهان فانی؟
راست میگویند هر نیمی، نیمی دگر را کامل میکند؟
به من بگو، تو همان تکهای هستی که در کنارم تار و پودم را نوازش میکنی؟
نه! تو تکهای هستی که با اندک نگاهی به...
دستانم راکه میگیری من را دور میکنی از آدمهای اطرافم!
با نگاهت هم مرا به کلبهای میبری که جز صدای نفسهایت و پیانو چیزی به گوش نمیرسد.
با تکان دادن ل*بهایت، مرا وادار به رقص دونفرهای میکنی که کسی جز کلبه تماشاگر آن نیست.
با نوازش موهایم ، مرا از خواب بیدار میکنی و از رویا بیرون میآوری...