مرا از تنهایی نترسان
منی که سال ها فقط همدمم این گریههای شبانهام است
مرا از بیکسی نترسان
منی که هر بار از فرط بیکسی مردم
مرا از نبودن خودت نترسان
خیلیوقت است که به رفتن آدمها عادت کردهام
پس مرا از هیچ چیزی نترسان
چیزی نگو فقط گوش کن
به سکوتام
نگاه کن
به اشکهایم
بخند
به تنهاییام
راه برو
با خستگیهایم
میبینی نمیتوانی حالم را درک کنی
پس چیزی نگو، سکوت کن
فقط دور شو و عبور کن
از جادهی دلتنگیهایم