خب نظر شخصی خودم رو بخوام راجب رمانت بدم
میتونم بگم که، عنوان رمانت رو خیلی دوس داشتم
کلیشهای نیست و به دلم نشست.
دیالوگایی که توی رمانت خوندم خیلی حس خوب بهم داد جوری که انگار تو اون رمان زندگی میکردم😄
جمع بندی کلی بخوام کنم:
رمانت از نظر فضا و حس هیجان داره، مرموزه و خب حس فیلم سینمایی میده...
نقاط قوت:
حس و حال قوی: هر اپیزود فضای خودش رو داره، از سکوت و اندوه تا تضاد نسلها. خیلی خوب منتقل میشه.
دیالوگ درونی جذاب: انگار مخاطب مستقیم با ذهن شخصیت روبهروئه، صمیمی و تاثیرگذاره.
تم مشترک: همه اپیزودها دربارهی نسل جدید و گذشتهست، انسجام داره و موضوع گم نمیشه.
زبان شاعرانه: متن پر از...
نقاط قوت:
فضاسازی قوی: توصیفهای ابتدایی (غروب، پرده، سایهها) خیلی تصویری و سینمایی هستن و خواننده رو میکشن توی فضا.
احساسات عمیق: رابطهی مادر و آیریس پر از تنش و حس دلهره است، باعث میشه خواننده همون اول غرق داستان بشه.
شخصیتپردازی طبیعی: آیریس با شوخیها، خیالپردازیها و رابطهاش با...
نقاط قوت:
ایده جالب و ذهنمحور:
داستان روی ذهن و کشمکش عقل و احساس تمرکز کرده و این باعث شده حس روانشناختی خوبی به داستان بده. خود موضوع «سافکتنا» هم که ساخته ذهن نویسندهست، یه جذابیت متفاوت به داستان داده.
فضاسازی موثر:
بیمارستان، باد و بارون، پتوی سفید و بوهای مختلف، همه کمک کردن تا حس محیط...
نقاط قوت:
شروع قدرتمند و جذاب:
رمان با یک نگاه انتقادی و طنزآلود به کلیشههای زنانه و استریوتایپهای اجتماعی آغاز میشه که هم کنجکاوی خواننده را برمیانگیزد و هم لحن خاص نویسنده را نشون میده.
شخصیتپردازی روانشناختی:
شخصیت اصلی با جزئیات دقیق فیزیکی و احساسی معرفی میشه؛ مثل تمرکز روی ریزش مو،...
سارا، طوری مینویسه که هر جملهش آدمو میبره تو فکرای عمیق و تازه. متنهاش نه فقط داستانن، انگار هر کلمهش یه حس و فلسفه داره. وقتی میخونیش، فقط دنبال جریان داستان نیستی، دنبال کشف دنیا و خودت میشی. سبک نوشتنش هم با ظرافت و جسارت عجین شده و باعث میشه هر بار خوندنش یه تجربهی جدید باشه…
خوش...
کودک درونم را در آغو*ش کشیدم، زمانی که فهمیدم سالها او را به سکوت واداشته بودم. به جای خنده، از او جدیت خواسته بودم و به جای بازی، بار زندگی را بر دوشش گذاشته بودم. آرام در گوشش زمزمه کردم که دیگر مجبور نیست قوی باشد، دیگر لازم نیست نقش بزرگترها را بازی کند. حالا میتواند دوباره بخندد، بدود،...