دستم را به دستگیرهی فلزی در میرسانم و آن را به سمت پایین متمایل میکنم. با گشودن در کفشهایم را در میآورم و پایم را داخل میگذارم.
بوی تعفن چیزی به مشامم میخورد، دود همهجا را در بر گرفته و صدای قهقهههایی را که منشأ آن مشخص نیست از روبهرویم میشنوم.
جاخورده قدمی به عقب بر میدارم و دوباره...
داستان: پایانگاه
به قلم: اِیوین الف.
ژانر: ترسناک.
زاویه دید: اوّل شخص.
لحن: معیار.
ناظر: @yasaman.B
خلاصه:
طمع پول و به دنبال آن یافتن دفینهای منحوس در نقطهای نامعلوم روی نقشه سرنوشتشان را دگرگون کرد. علیرغم هشداری که از مقیمان آن مکان دریافت میکنند، خشم آنها را برانگیخته و حال صدای...