به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
آخرین فعالیت یاسمن بهادری
-
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.صبح با صدای هشدار بیدار شد اما نه هشدار ساعت، هشدار سیستم. مایکل با چشمانی نیمه‌خواب به صفحه‌ی مانیتور نگاه کرد؛ ده‌ها آی‌پی ناشناس در... -
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.هوا سنگین بود اما نه از گرما، از چیزی که در فضا معلق بود؛ چیزی شبیه خبر، شایعه، لرزش. نایرا پشت لپ‌تاپ نشسته بود، با صفحه‌ای باز که در...
-
یاسمن بهادری به حسام فیضی نوشته در موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه با
rose واکنش نشان داد.
شب بسیار آرام آمد. خانه‌ی الیسا حالا دیگر فقط خانه نبود، شده بود حافظه. صندلی‌ها هنوز همان‌جا چیده شده بودند، دفترچه‌ها هنوز باز و هوا... -
یاسمن بهادری به سارا مرتضوی نوشته در موضوع در حال تایپ رمان رد پای زائر | سارا مرتضوی با
Like واکنش نشان داد.
عنوان: رد پای زائر نویسنده: سارا مرتضوی ژانر اجتماعی ناظر: @زهرا سلطانزاده خلاصه: روایتی از دلدادگی که حسین (ع) در دل می‌کارد، روز و شب... -
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.هنوز عصر نیامده بود اما نور در اتاق تغییر کرده بود. انگار با هر جمله، با هر لرزش و با هر نگاه چیزی در فضا جا به جا میشد. صندلی‌ها پر...
-
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.شب شده بود اما خانه روشن‌تر از همیشه به نظر می‌رسید. روی میز دفترچه‌ها باز بودند، مدادها پخش و لپ‌تاپ نایرا روشن. هلن کنار پنجره نشسته...
-
یاسمن بهادری به حسام فیضی نوشته در موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه با rose واکنش نشان داد.
اتاق نشیمن حالا شبیه اتاق جلسه شده بود. روی میز کاغذهای سفید، مداد رنگی، لپ‌تاپ نایرا و تخته‌ای که مایکل از انبار بیرون آورده بود چیده...
-
یاسمن بهادری به موضوع نظارت همراه رمان آپارتمان ۵۲ | ناظر: Azaliya پاسخ داده‌است.درود پارت های جدید.
-
یاسمن بهادری به حسام فیضی نوشته در موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه با Like واکنش نشان داد.
ظهر شده بود و هوا گرم‌تر، خانه هنوز خنک بود اما نه از نظر دما بلکه از روی آرامش. هلن کنار پنجره نشسته بود، دفترچه‌اش باز و مداد آبی تیره...
-
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.عصر آرام‌تر از همیشه آمد، هلن کنار پنجره نشسته و دفترچه‌اش باز بود اما چیزی در آن ثبت نکرده بود و فقط نگاه می‌کرد، به نور، به دیوار، به...
-
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.هلن هنوز در خانه بود اما نه به‌عنوان مهمان بلکه به‌عنوان کسی که حالا بخشی از فضا شده بود. شال خاکستری‌اش را کنار گذاشته بود، موهایش را...
-
یاسمن بهادری به حسام فیضی نوشته در موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه با Like واکنش نشان داد.
صبح آرامی بود. نه از آن صبح‌هایی که با هیاهو بیدار می‌شدند بلکه از آن‌هایی که انگار شب هنوز در گوشه‌ای نشسته و نگاه می‌کند. نور از...
-
یاسمن بهادری به دیـوا نوشته در موضوع اطلاعیه درخواست تگ فرعی برای رمان و داستان با Like واکنش نشان داد.
وقت بخیر با درخواست شما موافقت شد نتیجه بزودی اعلام می‌شود
-
یاسمن بهادری به موضوع اطلاعیه درخواست تگ فرعی برای رمان و داستان پاسخ داده‌است.درود. درخواست تگ. https://forum.cafewriters.xyz/threads/40876/
-
یاسمن بهادری به موضوع عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه پاسخ داده‌است.هوا تاریک شده بود اما چراغ‌ها هنوز روشن نشده بودند. نور کم‌عمق عصر مثل پرده‌ای نازک روی دیوارها افتاده بود و خانه حالا شبیه مکانی بود که...