صفحه اصلی
تالارها
نوشتههای جدید
ویترین موضوعات
جستجو در تالارها
ویترین آثار
آخرین بررسی ها
جستجو در منابع
جدیدترینها
موضوعات ویژه
نوشتههای جدید
منابع جدید
آخرین فعالیت
وبلاگ ها
اعتبار
معاملات
سکه: 0
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
آخرین فعالیت ها
ثبت نام
منو
ورود
ثبتنام
فهرست
نصب برنامه
نصب
گزینههای بیشتر
تماس با ما
بستن منو
به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با ما باشید
ثبتنام
ورود
صفحه اصلی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
آخرین فعالیت worning.f
Ads
برای شروع و درخواست تایید رمان کلیک کن✅
برای شروع و درخواست تایید رمان کلیک کن✅
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Love
واکنش نشان داد.
از روی تخت بلند شد: - این جاست که گندش درمیاد دلربا. خط اتوی شلوارش را مرتب کرد: - ولی من دنبال جوجه خلافکارایی مثل تو نیستم. من دنبال...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Love
واکنش نشان داد.
دلربا بدون لحظهای درنگ جواب منفی داد. بهنام نگاه تمسخرآمیزی به محمود انداخت: - پس با این که محل کارش ب*غل گوشت بوده و همین چند روز پیش...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Haha
واکنش نشان داد.
*** درِ گاراژ محمود دلربا بسته بود و مأمور پلیسِ همراه بهنام، بیقفه در میزد. گاراژ در فاصلهای نزدیک به شهرک محل کار مقتول بوده و...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
upset
واکنش نشان داد.
*** بهنام پردهی مخمل سبز سدری را کنار زده بود تا نور مهتاب فضای خانه را روشن کند. خودش هم زیر پنجره، روی پارکتهای چوبی خانه چهار...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Love
واکنش نشان داد.
درنا هیچ نگفت. همیشه زبانش در مقابل گیتی کوتاه بود. از طرفی حرف جدیدی نبود. طعنهی دکتر نشدن از همان ترم اول دانشگاهش توی سرش کوبیده...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Haha
واکنش نشان داد.
فصل سوم _ چاپین درنا رو به روی آینهی سرویس بهداشتی ایستاده بود و کرم شبش را به پوستش میمالید. همزمان صدای مادرش را هم میشنید که...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Love
واکنش نشان داد.
مدتی از تعریف کردن ماجرا توسط عطا و ناباوری و اشک مسعود، گذشته بود. هردو در کنج مغازه نشسته بودند. صدای کولر گازی میآمد و چایها سرد...
8/11/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Love
واکنش نشان داد.
*** عطا، نزدیک ظهر و سیاهپوش پا به شهرک گذاشت. دیدن کرکرهی پایین مغازهی مُری و بنرهای تسلیت، روی داغ دلش نمک پاشید. سلانه سلانه گام...
8/11/25
worning.f
به موضوع
دفترکار
دفترکار طراح | worning.f
پاسخ دادهاست.
دلنوشته: ماًمن مهر اثر: @RPR"
8/10/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Like
واکنش نشان داد.
بهنام آرنجهایش را روی روکش شیشهای میز چوبیاش تکیه زد و گفت: - کارِ چی؟ نعیم که هنوز هم از حرفهای بهنام، خون داشت در رگهایش...
8/10/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Haha
واکنش نشان داد.
نعیم از جلد خونسرد و باتجربهاش بیرون آمد: - آقا خلاف به عرضتون رسوندن. تهمته. بهتونه. آخه من واس چی باید مُری قراضه رو بکشم؟ اون...
8/10/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Haha
واکنش نشان داد.
نعیم در این جا حکم «لات کوچه خلوت» را داشت و مردد به بهنام نگاه کرد. بهنام جوری نگاهش میکرد که، از روی صندلی بلند شد و کفش کتانی کهنه و...
8/10/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Haha
واکنش نشان داد.
*** بهنام مشکلی با زنها نداشت به جز همین گریه کردنشان. اصلاً از همان اول از نیلو خوشش آمده بود چون اشکش دم مشکش نبود. حالا هم محبوب،...
8/10/25
worning.f
به
دلبر که جان فرسود از او نوشته
در موضوع
منتخب
رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م
با
Love
واکنش نشان داد.
بعد سرش را متأثر پایین انداخت. بهنام به قد و هیکلش نگاه کرد. مرد چهارشانهای بود؛ اما کفشهایش معمولی به نظر میرسیدند. پرسید: -چرا...
8/10/25
صفحه اصلی
این سایت از کوکی ها استفاده می کند. با ادامه استفاده از این سایت، شما با استفاده ما از کوکی ها موافقت می کنید.
تایید
ادامه مطلب…
بالا