آخرین محتوا توسط Shokufeaban

  1. S

    عشق

    نوشته بود : اگر یه کتاب بنویسی راجع به کسی که عاشقش بودی و بهش نرسیدی ، صفحه آخرش چی مینویسی ؟! یه نفر نوشته بود : خیالِ بودنت به وسعتِ یک کتاب شد اما اندوه نبودنت در یک جمله خلاصه می‌شود " تو متعلق به من نیستی ، هیچ وقت نبودی " 《شما چی مینوشتین؟؟》
  2. S

    کتااب

    دنبال فایل کتاب (365روز بدون تو)میگردم کسی داره بفرسته واسم
  3. S

    شرمنده

    شرمنده ام که واست کم گذاشتم ،شرمنده ام اگه به اندازه کافی عاشق نبودم ،شرمنده ام اگه همه چی خراب شد هه خرابش کردی ،من شرمنده ام که تو بزدلی ،ترسویی ،نامردی،جدی میگم ؛شرمنده ام که بهت دل دادم که اوردمت توزندگیم ،شرمنده ام که باورت کردم ...من فک میکردم که همه چی آخر درست میشه ،فک میکردم آدم میشی،...
  4. S

    تو...

    تو یه صدایی! مثل صدای شستن رخت توو دلم وقتی که اولین نخ سیگارمو توو زیرزمین خونمون دور از چشم همه کشیدم. یه نگاهی! مثل نگاه مشکوک مراقب کنکور ریاضی سال ۶۷ به من وقتی که کل ذهنم درگیر فهمیدن میانه‌ی داده های آماری ۴۰ ، ۳۵ ، ۵۸ ، ۴۱ ، ۱۱ و ۱۷ بود. تو یه خوابی! مثل خواب خون دماغ شدنم سر سفره‌ی...
  5. S

    تو...

    زندگی توو یه نقطه برام تموم شد. دقیقا اون لحظه‌ای که تو برام تموم شدی. تو ایده آل من بودی دقیقا همون آدمی که میخواستم وقتی صبح چشمامو باز میکنم جلوم ببینمش. اینو بارها و بارها بهت گفته بودم. حتی برات سناریوشو چیده بودم. یادته؟ "یه روز صبح چشمامو باز میکنم و میبینم با چشمای پف کرده رو به روم دراز...
  6. S

    تو...

    |تو‌به‌معنای‌نفس| - سرش رو از پنجره ماشین کرد بیرون و داد زد . من خیلی این آقاعه رو دوست دارم . منم دستم رو گذاشتم رو بوق تا بلندتر داد بزنه و همه ببینن و بفهمن دیوونه‌س . ولی نمیدونست من از اون دیوونه‌ترم . . هر بار که ؛ میخواست این کارو کنه دستم رو میذاشتم رو بوق تا بلندتر صدای دوستت دارمش؛...
  7. S

    تو...

    گفتم دختر زیبایی بود، گفت چقدر زیبا؟ گفتم به زیبایی آهنگ محزونی که آخر شب گوش می‌دهی. نفس عمیقی کشید و گفت: زیبایی‌اش به گونه‌ای بود که وادارت بکند چشمهایت را ببندی و رویا ببافی؟ .. با خیال کی چشماتونو بستین و رویا بافتین
  8. S

    تو...

    اگر آن اتفاق مبارک رخ بدهد به سال ها بعد فکر می کنم! به زیبایی سپیدی موهایمان، میدانستی؟ پیرشدن کنارتو چقدر می چسبد؟! اینکه دستانم بلرزد، پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،و کنارت بنشینم و بی اختیارسنگینی سرم را روی شانه هایت رهاکنم!خوابم ببرد،و رویای آن روزی را ببینم که برای اولین بار گفته ام،...
  9. S

    کاش

    ڪاش براے دوست داشتنمان دنبال بهانہ هاے موجہ نمیگشتیم ، دنبال یڪ تاریخ ، یڪ مناسبت ، یڪ روز ڪہ در تقویمِ دلِ عزیزانمان خاطرہ اش ڪنیم . باورڪنید هر روز میشود بدون مناسبت دوست داشت بدون دلیل هدیہ داد بدون تاریخ شاد بود و بے بهانہ در آغو*ش ڪشید این ماییم ڪہ مهربانیمان را "زمان دار" ڪردہ ایم این ماییم...
عقب
بالا پایین