آخرین محتوا توسط مبینا بحری

  1. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    امیدوارم خوب براتون توضیح داده باشم
  2. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    ولی از طرفی که دختر دیگه ای به نام دقیقا یکتا باقری هست که وقتی تو اتوبوس بوده تصادف میکنه و میبرنش بیمارستان و اشتباهی به جای اون دختر (چشمه)کشته میشه
  3. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    شخصیت توی رمان اول اسمش یکتا باقری هست که تو ادامه رمان مینویسم وقتی وارد خونه میشه یه اتفاقاتی میفته بعدم فرار میکنه و تصادف میکنه وقتی به هوش میاد حافظه اش رو از دست میده و یه مردی بهش میگه من پدرتم و اسمش رو میزاره چشمه فامیلیش هم از باقری میشه افتخاری چشمه هم نمی‌فهمه واقعیت رو
  4. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    ممنونم بله متوجه شدم و درست کردم
  5. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    مرسی عزیزم لطف کردی
  6. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    پارت ۱ یکتا(چشمه): از اوتوبوس پیاده شدم و گوشیمو درآوردم.به مامانم پیامک دادم . یکتا(چشمه):سلام منیژه جونی نزدیک خونه ام ناهار رو یادت نره داغ کنی میدونم ۱۰۰ بار گفته به اسم کوچیک صداش نزنم ولی من که آدم بشو نیستم جلوی در خونه رسیدم اومدم کلید رو دربیارم که یشما بدو بدو اومد پیشم...
  7. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    خوبه؟خیلی سعی کردم خوب بنویسم
  8. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    نام رمان :رمان رایحه ژانر:معمایی،جنایی،عاشقانه خلاصه:چه کسی بود نگاه معصومت را ببیند وقتی جنازه پدر و مادرت را دیدی؟ چه کسی بود پوزخندی مردی را ببیند که چند لحظه قبل جان آدمی را گرفته بود،انگیزه زندگی در خاطرات دیگران. رد پاهایی که هر چقدر دنبالش می‌روی تهش بن بست است . حال انگار نوبت چشمه و...
  9. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    خوبه؟؟ تو از آیین انسانی چه می دانی؟!اگر جان را خدا داده‌ست ، چرا باید تو بستانی... آدمکش ها آدم هایی هستند که قوه تخیل ندارند زیاد برایشان فرق نمی‌کند که کسی را از زندگی محروم کنند چون هیچ تصوری ، هیچ تخیلی درباره‌ی زندگی ندارند.
  10. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    به نظر شما این مقدمه خوبیه؟؟ تو از آیین انسانی چه می دانی؟!اگر جان را خدا داده‌ست ، چرا باید تو بستانی...
  11. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    چه کسی بود نگاه معصومت را ببیند وقتی جنازه پدر و مادرت را دیدی؟ چه کسی بود پوزخندی مردی را ببیند که چند لحظه قبل جان آدمی را گرفته بود،انگیزه زندگی در خاطرات دیگران. رد پاهایی که هر چقدر دنبالش می‌روی تهش بن بست است . حال انگار نوبت چشمه و مهبد رسیده است تا برای عزیزانشان داغ دار شوند.
  12. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    عزیزم خیلی فکر کردم و اینو نوشتم خوبه؟؟؟ چه کسی بود نگاه معصومت را ببیند وقتی جنازه پدر و مادرت را دیدی؟ چه کسی بود پوزخندی مردی را ببیند که چند لحظه قبل جان آدمی را گرفته بود . حال انگار نوبت چشمه و مهبد رسیده است تا برای عزیزانشان داغ دار شوند
  13. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    اگه ایرادی داشت ممنونتون میشم بگید درست کنم
  14. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    قاتل سریالی که تمایل دارد در خاطرات دیگران زندگی کند. اون در نزدیکی پلیس هاست ولی تشخیص داده نمیشه. دختری که شاهد قتل بوده است ولی هنوز نفس میکشد .
  15. م

    مشاوره مشاوره ارتقای قلم

    ممنونم ازتون خیر تا اینجا رو متوجه شدم
عقب
بالا پایین