کویر، چون آسمانش از همه جا بلند تر است زیباست. و تو، چون چشمانت از همه قشنگتر است. بنشین که تا صبح برایت حرف بزنم از خودت. آینه ی تار سخنگو دیده ای ؟ آن منم. آری من؛ مینیشنم تا صبح زیبایی هایت را به رخت میکشم. من تو را منعکس نمیکنم. من تو را بازگو میکنم. من راوی تو میشوم. تو افسانه ی عالم. اما...
عنوان : به راستی ماوراءالطبیعه کجاست ؟
نویسنده : پسری با موهای ژولیده
ژانر : تراژدی
مقدمه :
خداوند گاهی فرشته هاش رو تو قالب آدمیزاد میفرسته تا دوباره به ما یادآوری کنند زندگی کنیم. دل ببندیم. نفس بکشیم.
یک لحظه سکوت را احساس کرده ام؛ زمانی که چشممان به هم افتاد . یک لحظه تمام صداهای جهان خفه شدند . یک لحظه بود اما برای من ساعت ها طول کشید مرور کردنش . یک لحظه بود اما چه شب ها و روزهایی را زندگی کردمش ؛ در فکر و خیال . در خور و خواب و نوش و عیش و منال . به راستی در چشمان تو چه هیاهویی بود که...
عنوان : بداهه نویسی های من
نویسنده : پسری با موهای ژولیده
ژانر : تراژدی
مقدمه :
اگر نشانی خانه ی مرا می جویی ،
من همسایه ی آسمان شب هستم .
هم سقف شقایق های خندان .
هم صحبت آرزوهای پنهان بلند .
هم ره قاصدک های رقصان .
من کویر نشینم ،
تنها شنونده ی سمفونیک ستارگان هستم .
در کویر من همه جا بادیه...
آره . مخصوصاً وقتی با مادرم یا پدرم بحثم میشه حتی اگر مقصر نباشم بعد اینکه آروم بشن ازشون معذرت خواهی میکنم . چون میبینم خیلی خوشحالشون میکنه =)
معذرت خواهی هیچ صدمه ای به غرور آدم نمیزنه بلکه همیشه اونیکه جلوتر معذرت میخواد شجاعتره
البته موهای من وضعی داغونتر دارند =)
عکس هایی که میزاری خیلی قشنگن میخوام
همشون در یه آلبوم پیش خودم نگه دارم :) خیلی
احساس خوبی به من میدن وقتی نگاشون میکنم.
عنوان : در بند کنکور
نویسنده : پسری با موهای ژولیده
ژانر : اجتمایی
مقدمه :
نمیدانم این چه روزگاریست روزگار یک دانش آموز کنکوری ؟ روزگاری که باید در آن یک ساله بزرگ شوی . دیگر آن کودک سابق نباشی . روزگاری که در آن حتی بستنی قیفی هم حالت را خوب نمیکند . روزگاری که تو را از تماشای کارتون منع...