آخرین محتوا توسط ایمن زاده

  1. ا

    محفل ادبی [ روزانه نویسی ]

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸 گاهی به روزمرگی‌هایم فکر می‌کنم، همین سادگی‌های بی‌پایانی که گاهی قدرشان را نمی‌دانم. به عطر خوش چایی هل‌دار، که با عطر ملایم و گرمش،در هوای کم‌کم تاریک شب، آرامش را در دلم می‌ریزد. به نوازش نسیم روی گونه‌هایم، وقتی آفتاب غروب کم‌رنگ می‌شود و جهان به آرامی خواب می‌رود. به موسیقی باران،...
  2. ا

    محفل ادبی [ روزانه نویسی ]

    🌻🌻🌻🌻🌻🌻 شده یه وقتایی حس کنی خدا درست چسبیده بهت؟ شده هر قدمی که برمیداری، حضورش رو بالای سرت، روبروت، پشت سرت، تو کل زندگیت حس کنی؟ شده تو اوج عصبانیت، یهو یادش بیفتی و آتیشت خاموش شه؟ شده تا مرز انجام یه کار بد بری، ولی یهو به خاطر خدا پشیمون شی و برگردی؟ شده یهو ببینی داره هُلت میده سمت...
  3. ا

    محفل ادبی [ روزانه نویسی ]

    بعضی وقتا با خودم فکر می‌کنم، چقدر خوبه که یه کم قدیمی باشیم. همیشه از خودم می‌پرسم چرا انقدر چیزای قدیمی رو دوس دارم. حتی آدمای قدیمی رو هم خیلی دوس دارم، باورت میشه؟ آهنگای قدیمی که آدم رو می‌بره به یه دنیای دیگه، زندگی‌های قدیمی که ساده و بی‌ریا بودن، فیلمای قدیمی که پر از حس و حال خوب بودن،...
عقب
بالا پایین