به نام او که منتقد اعمال ماست
نقد دلنوشته الفبای عاشقی
1-عنوان دلنوشته
عنوان الفبای عاشقی بود که با محتوا و ژانر همسو بود و ارتباط منطقی و مستقیم بین عنوان ، ژانر و محتوا وجود داشت.
عنوان های بلند و جمله‌ای معمولا عناوین مناسبی نیستند و زود از یاد ها می‌روند و نویسنده به خوبی این نکته را رعایت کرده بودند و عنوانی کوتاه انتخاب کرده بودند.
اما عنوان به علاوه‌ی کوتاه بودن، باید جذاب و گیرا نیز باشد. اینکه ما بیایم فقط یک حس از کل دلنوشته ای را که در آن کلی احساس متفاوت وجود دارد، در یک جمله یا یک کلمه بیان کنیم و همان را برای عنوان انتخاب کنیم کار درستی نیست و از جذابیت دل نوشته میکاهد. مثلا دلنوشته ما در را*بطه با بیان غم و اندوه عاشقانه هایی بیان نشده و حسرتی دیرینه است، اینکه ما به تنهایی اسم دلنوشته را حسرت بگذاریم ، از جذابیت موضوع میکاهد. مثلا در اینجا نویسنده از عنوان الفبای عاشقی استفاده کرده بود که جذابیت خاصی نداشت زیرا از ابتدا خواننده متوجه میشد که متن دل نوشته مرتبطت به چه چیزی است و قرار است چه چیزی مطالعه کند قطعا نویسنده محترم با ذوقی که دارند میتوانند اسم بهتری انتخاب کنند که هم کنجکاوی خواننده بیشتر شود هم از کلیشه به دور باشد. کلمه الفبا جذابه اما به جای عاشقی میشه واژه‌ی غیرمستقیم‌تر و دلنشنین‌تری استفاده کرد.
2-مقدمه
مقدمه‌ی یک دلنوشته؛ باید جمع بندی‌ای کوتاه و مختصر از کل دلنوشته باشد و به خواننده بگوید که در طول دلنوشته با چه چیز هایی مواجه میشود. یعنی مقدمه باید حس و حال نویسنده و دلنوشته را به خواننده انتقال دهد. اینکه ما بیایم برای دلنوشته مقدمه ای بنویسیم که هیچ ربطی به محتوای آن ندارد و خبری کلی از دلنوشته به ما نمی‌دهد از جذابیت موضوع میکاهد و پوئنی منفی به شمار میرود.
مثلا نویسنده محترم در این بخش به خوبی عمل کرد«در ۳۲ گانه الفبای عاشقی، هفتمین حرف شد چشمانت» این قسمت از مقدمه کاملا با عنوان ژانر و محتوا هماهنگ است اما از بعد از آن « که مرا همچون سنجاب عصر یخبندان در زیر دریا یه یخبندان کشانید.
دستانت شد همانند فندقی که سنجابک ما را برای به دست آوردنش به دَوَران کره زمین کشاند،»
نیاز است که خواننده چندین و چندبار بخواند تا مفهوم مقدمه نوشته شده توسط نویسنده محترم را متوجه شود و این خوب نیست چرا که استفاده از استعاره ها یا تشبیهات عجیب و غریب همیشه به زیبایی متن نمی افزاید و حتی گاهی ممکن است نتیجه عکس دهد .
باتوجه به خلاقیتی که از نویسنده محترم میشناسم بهتر است به مقدمه ای متفاوت فکر کنند.
3-ژانر
متاسفانه نویسنده محترم نوع ژانر را بیان نکرده بودند ولی باتوجه به محتوای دلنوشته ژانر آن عاشقانه است. ژانر باید توی پارت اول اضافه بشه
4-جلد
متاسفانه اثر جلد نداشت که به علت مشکل ایجاد شده در گروه طراحی جلد است.
5-کمیت و کیفیت کاربرد آرایه های ادبی
در یک نوشته‌ی احساسی، میزان و چگونگی استفاده از آرایه ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. یعنی یک دلنوشته باید با تشبیه، تضاد، جان بخشی، مجاز، استعاره و.... همراه باشد و در سفر نوشتن، این آرایه ها میتوانند همراه و راغب های خوبی برای ادامه‌ی سفر خواندن باشند. پس استفاده از آرایه های و کیفیت و کمیت آن، یک پوئن مثبت برای نویسنده و تعیین سطح قلم او است که در این جا نویسنده محترم از تشبیه و استعاره استفاده فرموده بودند که اگر از تضاد هم استفاده میکردند به زیبایی نوشته افزوده میشد. از لحاظ کمیت تعداد آرایه های ادبی مطلوب بود اما از نظر کیفیت میشود سطحش را بالاتر برد چرا که کیفیت از کمیت مهمتر است. و اینکه نویسنده خیلی از تکرار استفاده کرده و این به‌کاربردن بیش از حد گاهی باعث دلزدگی میشه.
6-محتوا
محتوای پارت های یک دلنوشته ، میتوانند بزرگترین و اصلی ترین راغب ها برای ترغیب خواننده به خواندن دلنوشته باشند. محتوای پارت باید دارای آرایه های ادبی، سیر مناسب، هدف سازی و موضوع جالب باشد و حس نویسنده را به خواننده منتقل کند. وقتی خواننده از خواندن پا*رتی از یک دل نوشته ی غمگین؛ غم را حس کند، میتوان گفت محتوای آن دلنوشته از سطح خوبی برخوردا هستند. که البته باید این انتقال حس و حال در همه پارت ها مشاهده شود.
که در این دلنوشته ما شاهد آرایه های ادبی بودیم
هدف از دلنوشته هم بیشتر دلتنگی های عاشقانه و طلب مع*شوق بود.
اما حس دلنوشته گیرا نبود و خواننده را به خوبی برای ادامه متن جذب نمی‌کرد.
7-اندازه‌ی هر پارت از دلنوشته
اندازه‌ی پارت های یک دلنوشته یکی از مهمترین رکن ها برای تعیین سطح قلم آن دلنوشته است. اندازه‌ی پارت ها باید نرمال باشد. یعنی نه آنقدر زیاد که خواننده را در نیمه‌ی راه از خواندن ادامه‌ی آن خسته کند و نه آنقدر کم که خواننده حتی حس نوشته را درک نکند. محتوای نرمال یک پارت از دلنوشته حداقل باید سه خط باشد تا در هنگام صوتی شدن آن دلنوشته هم مشکلی به وجود نیاید.که اندازه هر پارت در این دلنوشته متناسب بود .
8-سیر
سیر یک نوشته باید در حالت نرمال باشد، یعنی نه سریع از روی موضوع رد شود و نه خیلی کند، جوری که خواننده را از خواندن ادامه‌ی نوشته خسته کند. پس سیر یک دلنوشته را نیز میزان انتقال احساسات نوشته مشخص میکند. وقتی شما از خواندن یک نوشته احساس نوشته و نویسنده را درک کردید میتوان گفت آن نوشته از سیر مناسبی برخوردار است.
که سیر دل نوشته کمی خام بود و نیاز به این دارد که کمی از کلیشه دور شود و احساسات به خوبی نمایان شود.
که نویسنده محترم در اینجا میتوانند دلنوشته های از نویسندگانی مانند غسان کفانی ، محمد صالح علا و..مطالعه کنند.
9-علائم نگارشی
نویسنده محترم به خوبی عمل کرده بودند.
10-زاویه دید
زاویه دید مناسب برای دلنوشته اول شخص است که نویسنده با تبحر خود تا آخر زاویه دید را به خوبی رعایت کرده بودند.
11-نثر
دیگر رکن مهم در نقد دلنوشته نقد نثر آن دلنوشته است، یعنی نویسنده باید نثر انتخابی در پارت اول را در تمام پارت ها ادامه دهد و به این شیوه نباشد که یکبار با نثر محاوره ای نوشته را بنویسند و یکبار با نثر معیار. که نویسنده توانمند به خوبی با نثر معیار ادامه داده بودند.
استفاده از نثر معیار، میتواند به زیبایی دلنوشته بیفزاید زیرا که کاربر آرایه های ادبی در نثر معیار راحت تر است و نثر معیار بیشتر از نثر محاوره ای پتانسیل قبول آرایه هارا دارد. پس استفاده از نثر معیار در دلنوشته، یک پوئن مثبت برای نویسنده است.
forum.cafewriters.xyz
