در بیشتر فیلمهای پیکسار، این دو شخصیت معمولا در یک سفر جادهای پرماجرا با هم همراه میشوند و در این مسیر احساساتشان رشد میکند و در عین حال لحظههای بامزه و بهیادماندنی زیادی هم برای مخاطب خلق میکنند. البته پیکسار گاهی از این فرمول فاصله میگیرد مثل فیلمهای وال-ای (WALL-E) یا زندگی یک حشره (A Bug’s Life) اما هنوز هم این الگو یکی از موفقترین و محبوبترین ساختارهای قصهگویی این استودیو به حساب میآید.
این الگو تا امروز هم در فیلمهای جدید پیکسار مثل دایناسور خوب (The Good Dinosaur)، بهپیش (Onward) و لوکا (Luca) ادامه پیدا کرده است. با توجه به این همه فیلم که حول دو شخصیت کاملا متفاوت ساخته شدهاند که اول با هم درگیرند و بعد به هم نزدیک میشوند عجیب نیست که استودیوی پیکسار تا امروز چند نمونه از ماندگارترین زوجهای سینمایی را خلق کرده است.
این زوجها در هر شکل و اندازهای پیدا میشوند. از موشهای کوچولوی باهوش تا هیولاهای غولپیکر، اسکلتهای آوازخوان و انسانهای ابرقدرت و دهها نمونهی دیگر. اما مهمتر از همه این است که ماجراهایشان آنقدر درگیرکننده است که خیلی زود فرمول تکراری کمدی دوستان نامتجانس را فراموش میکنیم و تمام وجودمان غرق داستان میشود. رتبهبندی بهترین زوجهای انیمیشنهای پیکسار نشان میدهد که این استودیو بارها و بارها درست به هدف زده است.
وقتی صحبت از چنین دوستیهای سینمایی درخشانی میشود، اصلا عجیب نیست که پیکسار همیشه دوباره سراغ همین فرمول قصهگویی میرود و هر بار از آن قصهای پر احساس و ماندگار بیرون میکشد.
. رمی و امیل در انیمیشن راتاتویی (Ratatouille)
رِمی (با صداپیشگی پتن اسوالت) و امیل (پیتر سون) دو برادر در فیلم راتاتویی هر دو عاشق غذا هستند. مشکل اما اینجاست که رمی عاشق چشیدن و لذت بردن از طعمهاست، در حالیکه امیل ترجیح میدهد همه چیز را یکجا ببلعد و صرفا شکمش را سیر کند! با اینکه زمان حضورشان کنار هم در فیلم زیاد نیست، اما همان دقایق کوتاه از بهیادماندنیترین و بامزهترین لحظهها به حساب میآید.
نکته جالب اینجاست که با وجود آنکه امیل نسبت به رمی ظرافت و ذائقهی خاصی ندارد، گاهی منطق و عقل بیشتری از برادرش نشان میدهد و همین تضاد، رابطهی آنها را شیرینتر و واقعیتر میکند. در ابتدای فیلم وقتی این دو برادر روی پشتبام خطرناک زنی مشغول آشپزی هستند، این امیل است که متوجه نزدیک شدن صاعقهها میشود و خطر را حس میکند. او همان کسی است که بلافاصله استعداد ویژهی برادرش در بویایی را تحسین میکند و آن را یک موهبت مینامد.
این همان حمایتی است که هر کسی آرزو دارد از برادرش ببیند. شیمی برادری واقعی میان صداپیشهها یعنی پتن اسوالت و پیتر سون وجود دارد و صدای سون که با نوعی بیخیالی طبیعی همراه است، جذابیت این زوج را چند برابر میکند. طراحی ظاهری آنها هم با اینکه هر دو بامزه و دوستداشتنیاند، بهخوبی تفاوت شخصیتشان را نشان میدهد که یکی رویایی و حساس، دیگری راحت و خاکی است.
موشها در دنیای واقعی موجودات منفوری هستند که مردم یا از آنها فرار میکنند یا به دنبال نابودیشان هستند. اما فیلم راتاتویی این نگاه را کاملا تغییر میدهد و اینجا موشها تبدیل میشوند به شخصیتهایی دوستداشتنی و پرانرژی، بهویژه وقتی پای ماجراجوییهای بامزه و دنیای متفاوتِ دو موش عجیب و غریب که هر حرکتشان آدم را میخکوب میکند یعنی رمی و امیل در میان است.