نتایح جستجو
-
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
صبح‌ها، تاریک و دلگیر شب‌ها، پر از کابوس و وحشت در این زندگی، جز درد نیست هر لحظه، جز رنج نیست.- RPR"
- نوشته #19
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
کودکان، بی‌گناه قربانی جوانان، بر باد رفته جوانی این چه سرنوشتی است، این چه تقدیری است؟ جز تباهی و نابودی نیست.- RPR"
- نوشته #18
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
سنگ‌ها، شاهد اشک‌ها خاک، سیراب از خون‌ها در این دشت، جز ناله نیست هر سو، جز آه و فغان نیست.- RPR"
- نوشته #17
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
فریادها، بی‌اثر در گوش‌ها آرزوها، در باد می‌روند این چه دنیایی است، این چه رسمی است؟ جز ظلم و ستم، نیست.- RPR"
- نوشته #16
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
قلب‌ها، یخ زده از ترس روح‌ها، خسته از زخم‌ها اما امید، در دوردست شاید که روزی، بیاید.- RPR"
- نوشته #15
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
پرنده‌ها، کوچ کرده‌اند از اینجا آبادی‌ها، خالی از آدم‌ها باد، نوحه می‌خواند آرام بر این سرزمینِ غمگین.- RPR"
- نوشته #14
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
خورشید، بر این خاک نتابد ماه، غبارآلود و پریشان ستارگان، چشمک نزنند در این شب، جز اندوه نیست.- RPR"
- نوشته #13
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
پدران، شرمسار از فرزندان مادران، ماتم‌زده و تنها این چه تقدیری است، این چه رسمی است؟ جز مرگ و ویرانی نیست.- RPR"
- نوشته #12
- تالار: اشعار در حال تایپ
-
در حال تایپ مجموعه اشعار سایه در آینه | به قلم سونیا
دیروز خانه بود، باغ بود امروز خشتی شکسته، درختی سوخته آسمان، شاهد این درد زمین، میزبان این خون.- RPR"
- نوشته #11
- تالار: اشعار در حال تایپ