***
پلکهایش هم دیگر را جذب میکردند و کنترل کردنشان دشوار بود. آنقدر بیدار ماند، که ماه و خورشید بعد از مدتها دوری برای چندی کنار هم، در آسمانِ بامداد خودنمایی میکردند. از خیابانِ بالایی، واردِ بخشِ شرکتهای فرآورده لبنی شد. در پارکینگ محوطه، خودرواش را پارک کرد و از آن پیاده شد. با طمأنینه...
***
معدهاش ناسازگاری میکرد، بازرس ارشدِ کارخانه، وارد اتاق شد و با چشمان خسته مقابل ساردین نشست، فرم کارخانه را در تن آراسته کرد و چشمان مشکیاش را محکم فشرد:
- این دومین هفتهای که قرار بوده از وزارت بیان، باز همه آماده شدیم و نیومدن.
ساردین دستانش از شدت دفعات شستن و ضدعفونی سرخ و ملتهب شده...
درود.
نام اثر : آلِش دِگاش
نوع اثر : داستانک
ژانر : تخیلی
نام نویسنده: MahsaMHP مهسا میرحسنپور
توضیحات و معرفی اثر :
خلاصه:
از مشئوم بودن شیطان میسازند و از شیطان شایسته خواهند شد. از مَلِک یک شیطان میسازند و شیطان میشوند و نام شایستهاشان را قبیح میآفرینند. این است شرح آلش دگاش و لرزهای...
به ایزد قسم که تو را ایزد نیافریده، تو از قسیالقلبی منشأ گرفتی تا مسبب این آشوب باشی...
به خالقت، به سلول های کینه توز و آوارهات که جویای تنی برای متسقر شدن هستند، لعنت!
تو همان بومهنی، ویرانگر کاشانه احساساتم... .
با خرابه این کاشانه سنگ قبر مهیا کردی و بر جسم سوزانم گذاشتی.
آتش و شعلههایش به زیرِ این تن... .
وادار شدهام به عزای خود بنشینم.
وقت بخیر ممنون بابت وقتی که گذاشتید همونطور که خودتون هم ذکر کردید هنوز اثر به اتمام نرسیده بعضی چیزا ها مبهم هست که برطرف میشه.
بقیه موارد رو ویرایش میکنم...
امکان درخواست دوباره نقد هست؟
- هنوز اخراج نشدی! پس بیچون و چرا انجام بده.
دلیلی برای ایستادن نداشت، بازویش را از دستش بیرون کشاند و به بیرون از کارخانه قدم برداشت؛ پاهایش تحمل وزنش را نداشتند و معده درد، طاقتش را طاق کرد.
ریموت را فشرد و خودش را روی صندلی رها کرد. بطری آب را از صندلی کنارش برداشت و نوشید. خودرو را به حرکت...