نتایح جستجو

  1. Gola

    شعر | اشعار زینب حسامی |

    چه شهسوار نجیبی که همت و عزمش کرامت است و عطوفت بزرگی و مردی مدینه در دل شب دیده باغ انبان را به روی شانه عزمش به شوق همدردی
  2. Gola

    شعر | اشعار زینب حسامی |

    چقدر دختر خورشید کودکت ناز است چه چشمهای قشنگی چه صورت ِ ماهی نگاه کن که به خنده دل از دلت برده چه جلوه ای چه جمالی چه حسن دلخواهی
  3. Gola

    شعر | اشعار زینب حسامی |

    شکوه خنده به لبهای مرتضی مثل شکوفه های پر از سیب روی ل*ب پیداست خودش کریم و پسر هم‌کریم عالم شد که روح فضل و کرامت در آن لقب پیداست
  4. Gola

    شعر | اشعار زینب حسامی |

    چقدر روی دلارای ماه تو زیباست که برده دل ز دو عالم نگاه مهپاره به گرد مهد گلت جای پا نمیبینم مطاف خیل ملائک شدست گهواره
  5. Gola

    شعر | اشعار زینب حسامی |

    | اشعار زینب حسامی | سلام حضرت مادر سلام کوثر مهر عوالم از قدم کودکت پر از نوراست چقدر مثل علی صورتش تماشاییست چه زاده ای که به نام کریم مشهوراست
  6. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    شعر پنجم شکست قامت آئینه آرزو کردم تصویرت را در دل آئینه روشن بپندارم ابدیت به خشم سنگی از قله ظلمت که رها گشت شکست قامت آئینه را
  7. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    شعر چهارم زندانی یک پرنده به درون دل من می زند پرپر بی تابانه روزنی می جوید، شاید سوی آزادی!
  8. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    شعر سوم آیتی برای جاودانگی در من حضور تو آئینه ای است به وسعت هستی با با صفایی بهار چشمهایم را در آئینه می کارم تا آیتی روید جاودانگی بهار را
  9. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    تو با شکفتن خورشید عشق می بالی کویر خاطر من بی جوانه می ماند شکفتن گل لبخند عشق بر ل*ب تو به من چو خاطره جاودانه می ماند تو می روی غزل اشک چون سپیده من چنان زلال ترین عاشقانه می ماند شکوه تاج بلند مراد بر سر تو برای زیستن من بهانه می ماند
  10. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    شعر دوم : تو می روی و دلم بی ترانه می ماند شکوفه های نگاهم ز دانه می ماند تو می روی چو سحر سوی حجله گاه طلوع غمی شبانه در این آشیانه می ماند ز میهمانی قرآن و آب و آینه بلوغ باور عشقت نشانه می ماند
  11. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    با بهار دستهایت بستری افسردگی را با نوازش های بارانت ببالد سبزه زاران آمدی،اما نگاهت آذرخش و ابر با هم ابر بی باران و آذر خنجری بر جانسپاران رفته بودی چون غرور سرفراز کوهساران آمدی قامت شکسته چون گذشت روزگاران
  12. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    آمدی، گفتم به دل کز آفتاب مهربانی آب گردد برف های انتظار بی قراران با حضور آفتابت شب به خاک و خون نشیند رنگ ظلمت شسته گردد از دل شب زنده داران
  13. Gola

    شعر | اشعار لیلا صراحت روشنی |

    اشعار لیلا صراحت روشنی آمدی، اما نه همچون ابر پربار بهاران آمدی سرد و فسرده چون روان سوگواران آمدی، بی بارتر از دشت های سرد پاییز آمدی، بی روح تر از انجماد آبشاران آمدی، نی یک ستاره روشنی در دیدگانت آمدی نی بر لبانت یک سرود شاد باران
  14. Gola

    نقد کاربر دلنوشته شبح حسرت اثر سونیا

    سلام وقت شما بخیر دوست گرامی.🌹 از خوندن دلنوشته شما بسیار لذت بردم! در دلنوشته خیلی خوب احساسات رو منتقل کردین و این از نقاط قوت نوشته‌‌هاتون هست. با این حال، اگه ممکن هست توی بعضی جاها یکم بیشتر به ساختار جمله‌ها توجه کنید. مثلاً، گاهی ممکنه احساسات خیلی به طور مستقیم و بدون مقدمه بیان بشه و...
  15. Gola

    در حال تایپ مجموعه دلنوشته لابیرنت یأس | گلاره کاربر انجمن کافه نویسندگان

    بسم الله الرحمن الرحیم نام مجموعه دلنوشته: لابیرنت یأس شناسه: گلاره، 1387 موضوع: دلنوشته ژانر: تراژدی، روان‌شناختی سال نشر: یک هزار و چهارصد و چهار - 1404 منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته. دیباچه: یأس، همچون برگی فروریخته در سکوت شب، در دل باد می‌رقصد. در...
  16. Gola

    فراخوان [ فراخوان جذب رمانخور ]

    درود اعلام آمادگی
عقب
بالا پایین