نتایح جستجو

  1. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    یک قطره آبم که در اندیشه دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
  2. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است
  3. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    شاهد ان نیست که مویی و میانی دارد بنده طلعت ان باش که انی دارد
  4. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    من از ان روز که در بند توام فهمیدم زندگی دردقشنگیست که جریان دارد
  5. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
  6. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
  7. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه کار کرده است
  8. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
  9. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    ترسم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر
  10. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    نو بهار است در ان کوش که خوش دل باشی که بسی گل بدمت با و تو در گل باشی
  11. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد
  12. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
  13. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    تا خار غم عشقت اویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها
  14. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من تا چه شود در عاقبت در طلب تو حال من
  15. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت
  16. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغو*ش بگیرم که بمیرم
  17. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد
  18. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم
  19. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    ای که برداشتی از شانه موری باری بهتر آن بود که دست از سر من برداری
  20. M

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن
عقب
بالا پایین