به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

نتایح جستجو

  1. K

    شعر اشعار سعدی

    غزل شماره 10 انجمن کافه نویسندگان با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب با یکی افتاده‌ام کو بگسلد زنجیر را چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن آرزویم می‌کند کآماج باشم تیر را می‌رود تا در کمند افتد به پای خویشتن...
  2. K

    دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی

    به نام خدا در این تاپیک تمام دیالوگ ها و سکانس های ماندگار و برتر فیلم های خارجی قرار میگیرد از دادن اسپم خودداری کنید!
  3. K

    دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی

    وقتی افراد زیادی دروغ بگن، دیگه حرفا معنی خاصی نمیدن، دیگه جوابی در کار نیست و فقط دروغه که بهتر و بهتر گفته میشه... ? Game of Thrones
  4. K

    دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی

    همه شغلت رو ازت میپرسن که بدونن چقدر پول دارى تا بر حسب مقدار ثروتتون تصمیم بگیرن که چقدر بهتون احترام بذارن! ? کیانو ریوز
  5. K

    دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی

    اونها زیاد با هم تفاهم نداشتن، در حقیقت به ندرت سر چیزی با هم تفاهم داشتن و هر روز دعوا میکردن... اما با وجود اختلاف هاشون در یک چیز مهم مشترک بودن، اون ها دیوانه‌ی هم بودن. ? The Notebook
  6. K

    دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی

    شما خوب نیستین، فقط می‌ دونین چطوری قایم شین، چطوری دروغ بگین. من همچین مشکلی ندارم، من همیشه حقیقت رو میگم، حتی وقتی دروغ میگم..‌ ? Scarface
  7. K

    دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی

    حتی فکرشم نکن در مورد من قضاوت کنی، چون هیچ نمیدونی من چی کشیدم! ? 8 Mile | 2002
  8. K

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    غزل شماره 11 انجمن کافه نویسندگان ساقی به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما...
  9. K

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    غزل شماره 12 انجمن کافه نویسندگان انجمن کافه نویسندگان
  10. K

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    غزل شماره ۱۳ انجمن کافه نویسندگان مي دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح يا اصحاب مي چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام يا احباب مي وزد از چمن نسيم بهشت هان بنوشيد دم به دم مي ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشين درياب در ميخانه بسته اند دگر افتتح يا مفتح الابواب...
  11. K

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    غزل شماره ۱۴ انجمن کافه نویسندگان گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب اي که در زنجير زلفت جاي...
  12. K

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    غزل شماره ۱۵ انجمن کافه نویسندگان اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت خوابم بشد از ديده در اين فکر جگرسوز کاغوش که شد منزل آسايش و خوابت درويش نمي پرسي و ترسم که نباشد انديشه آمرزش و پرواي ثوابت راه دل عشاق زد آن چشم خماري پيداست از اين شيوه که مس*ت است...
  13. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد باری حریفی جو که او مستور دارد راز را روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی...
  14. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را شب همه شب انتظار صبح رویی می‌رود کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم جان سپر کردند...
  15. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان وه که گر من بازبینم روی یار خویش را تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را یار بارافتاده را در کاروان بگذاشتند بی‌وفا یاران که بربستند بار خویش را مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق دوستان ما بیازردند یار خویش را همچنان امید می‌دارم که بعد از داغ هجر مرهمی بر دل نهد...
  16. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان امشب سبکتر می‌زنند این طبل بی‌هنگام را یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد ما همچنان ل*ب بر لبی نابرگرفته کام را هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت...
  17. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را هر ساعت از نو قبله‌ای با بت پرستی می‌رود توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را می با جوانان خوردنم باری تمنا می‌کند تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را از مایه بیچارگی قطمیر مردم...
  18. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا شربتی تلختر از زهر فراقت باید تا کند لذت وصل تو فراموش مرا هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین روزی ار با تو نشد دست در آغو*ش مرا بی...
  19. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را سروبالای کمان ابرو اگر تیر زند عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت سر من دار که در پای تو ریزم جان را کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن تا همه خلق ببینند...
  20. K

    شعر اشعار سعدی

    انجمن کافه نویسندگان اقی بده آن کوزه یاقوت روان را یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را اول پدر پیر خورد رطل دمادم تا مدعیان هیچ نگویند جوان را تا مس*ت نباشی نبری بار غم یار آری شتر مس*ت کشد بار گران را ای روی تو آرام دل خلق جهانی بی روی تو شاید که نبینند جهان را در صورت و معنی که تو...
بالا