شهرزاد: من اون دختری نیستم که تا خشی به خشی بیوفته و ته خیار تلخ بشه ، بخوام بهونه بیارم ، تا وقتی این ( مرغ آمین ) گردن منه آره با دل و جونم دوستت دارم .
آذر : یه چیز دیگه هم هست که می خوام بهت بگم. می دونم باور نمی کنی، حقم داری! از یه جایی به بعد دیگه بازی نبود واسم. من هم گیر افتادم. بدجور گرفتارت شدم. یه جوری که هیچ وقت قلبم این جور گروم گروم صدا نکرده بود. وقتی اسمت میومد انگار یه گردان پا می کوفتن تو دلم! با من بیا فرهاد!
فرهاد : کجا...
هاشم : فرهاد پسرم … همیشه یه چیزی از وجود معشوق تو قلب عاشق ته نشین میشه… برای همیشه حتی اگه همدیگه رو ترک کنن..! اما این فقط یه طرف سکه است پسرم…
این که اگه دنیات اندازه یه نفر کوچیک بشه… یا اون یه نفر اندازه خدا برات بزرگ بشه ..! اگه یه روزی ترکت کنه و بره اون وقت دین و دنیاتو با هم می بازی…!
مرضیه : این دنیا به هیچ بنی بشری وفا نکرده
هاشم : نه نکرده … اینو وقتی فهمیدم که یه عزیزی رو از دست دادم …
همین جوریاس که قلب آدما هی ته می گیره ….دهی ته میگیره تا بالاخره یه جا می سوزه و تموم میشه ... اون وقت دیگه حتی حوصله خودتم نداری !
قباد : من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم...
فرهاد: شهرزاد دلم می خواست یه صدایی داشتم که همه می شنیدند. داد می زدم می گفتم ما تو یه جای غریبی از تاریخیم. بعدها سد سال بعد، مردم این روزها یادشون می مونه. این روزها خیلی ملتهبه شهرزاد!
شهرزاد: آره ملتهبه، ملتهب و بلاتکلیف! چه خواب بدی من دیدم دیشب!
فرهاد: می خوای برات تعبیرش کنم؟...
قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟
شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا.
شهرزاد: گاهی آدم تو جنگ با خودش، باید اونقد پیش بره که یه ویرونه بسازه از وجودش!!
اون وقت …از دل اون ویرونه یه نوری ، یه امیدی، یه جراتی، جرقه می زنه …!
قباد : موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم.
شهرزاد : خواهش می کنم انقدر ت*جاوز نکن به حریم این کلمه ی مظلوم بی پناه. تو عاشقی؟ تو عاشقی واقعا؟ عاشق چیزی رو با چیزی تاخت نمی زنه … عاشق انقدر ترسو نمیشه که هنوز هایی به هویی...
این نقد یه فردیه که آخر مطلب ذکر کردم:
خوب قبل هر چیز بگم ممنونم از اونایی که پایه نقدهام هستم و الان اینجا هم هستند. اینکه قصد دارم با این سریال یکم کلیتر از تحلیل کاراکترها بپردازم؛ هرچند که به اونا هم صدالبته میرسم و اینکه شاید یکم بحث فراتر از موضوع داستان و آدماش بره. امیدوارم صبوری کنید...
این مقاله رو از صفحه اصلی ویکیپیدیا برداشتم. پس با تکیه بر اون میشه گفت ژانر سریال هنوز علمی-تخیله و واقعیت نداره؛ هرچندکرهایها به عنوان یکی از مدعیان تکنولوژی دنیا دارن این چیزها رو در آیندهی بشر پیشبینی میکنند.
یکی از رویاهای بشر که طی سالهای اخیر بارها به اون در فیلمها و سریالها...
اولین و بهترین فیلمی که من میشناسم در آستانه سال 2000 به موضوع رابطه احساسی انسان و ربات پرداخت، فیلم "هوش مصنوعی" ساخته استیون اسپیلبرگ، کارگردان معروف آمریکایی بود که به نظرمن سازنده این سریال یا از اون الهام گرفته یا به هرحال تاثیر عمیقی روش گذاشته. در اون فیلم شاهد روابط یک کودک ربات که...
خوب تو اون فیلم ظاهرا هیچ انسانی - حتی مادر یک پسربچه - رباتش رو به اندازه کافی دوست نداره و رهاش میکنه؛ اما در سریال "تو هم انسانی" مادری رو داریم که خالق پسربچهای به نام شینه که همه اصول و قوانین و ارزشهای تربیت یک بچه واقعی رو به اون ربات آموزش میده و از نظر این، مادر، داشتن شباهت ظاهری و...
طی ماجراهایی در یک سانحه، دختر اجزای بدن و سیم و پیچ و مهرههای نام شین 3 رو میبینه و همونجا از تعجب هنگ میکنه اما به دلایلی دهنش رو بسته نگه میداره و همون که اول جاسوس جونگ ایل بوده، حالا میره طرف مباشر و مادر نام شین 3 و این راز روحفظ میکنه اما رفته رفته ماهیت نام شین 3 برای اطرافیان لو...
-اینجا یک ربات نازنازی و جذاب و باارزش داریم که آدمها رو با کاراش شگفت زده و خوشحال میکنه و آدمها دیگه ازش نمیترسن و قبولش دارن و برای نجاتش هرکاری میکنند... انگار کرهایها دارن شروع به تبلیغ این جریان ذهنی میکنند برای روزی که این رویا به واقعیت بپیونده و اون روز بشر پذیرای این پدیده...
و اما در مورد بازیها:
سئو کانگ جون واقعا در نقش هر دو شخصیت قوی و عالی ظاهر شد و تونست نشون بده یک چهرهی یکسان در آن واحد چقدر میتونه فقط با حالات و رفتارهای فرشتهگونه و یا شیطانصفت در نظر ما بیاد! و چه خوب که این پدیده به ما هم معرفی شد. من به شخصه از شین آدم متنفر نبودم. به نظرم شخصیتش...