دیگر صداها، شکل تو را گرفتهاند؛ صدای ورق خوردن کتابی فراموششده، صدای کفشهایی که بیدلیل در راهرو میپیچند،
حتی صدای باد، وقتی از شیشهی نیمهباز عبور میکند…
همه دارند تو میشوند، نه برای فریب من، برای آنکه یادم نرود چگونه دوستت دارم.
نه تصویر روشنی مانده ازت، نه خاطرهای تازه، اما عجیب است...
شبهایی هست که خوابم نمیبرد، نه از دلتنگی و فکر، بلکه از حضوری که بیاجازه لای نبضهای آرام شب خزیدهو نمیگذارد پلکهایم بیحضور تو بسته شوند.
تو را حس میکنم، در خشخشِ بیمقدمهی دفترهای بسته، در صدای کلید درهای بسته، در لرزش نوری که روی دیوار میدود، بیهیچ منبعی.
گاهی مطمئن میشوم که تو...
گاهی، فکر میکنم جهان از حضور تو خبردار شده؛ که ناگهان باران بیآنکه ابری باشد، روی شیشهی دلم میبارد و خیابان، نام تو را از میان رد پای رهگذران، زمزمه میکند.
دور که میشوی، انگار خودم را هم کم دارم؛ مثل شعری که مصرع آخرش را گم کرده باشد و هیچ قافیهای نتواند جایش را پُر کند.
حس بودنت، چیزیست...
نه صدایی آمد، نه گامی برداشته شد، اما هوای اتاقم تغییر کرد…
انگار دمای حضور تو، به آرامی در دیوارههای قلبم نشست؛ مثل لم*سِ گرمایی ناگهانی در سرمای صبحهای بیتو.
در این بیفاصلهترین دوری، تو را حس میکنم در لرزش آرام انگشتانم هنگام لم*س فنجانی نیمهگرم و در بوی نان تازهای که صبح را از دلتنگی...
در آستانهی هر شب، پیش از آنکه خواب بیاید و پرده بیندازد روی خاطرات،
تو، مثل طعم اولین جرعهی چای در هوای سحر،
در جانم مینشینی؛ نه به رسم تکرار، بلکه به آیینی تازه.
صدای گامهایت را نمیشنوم، اما دلم با هر تپش، ضربآهنگ آمدنت را تکرار میکند؛
و عجیب است که بوی دستانت را از لای ورقهای یک کتاب...
سلامم هانیییییییی
تا حالا به کسی که نباید، دل بستی؟ اگه آره، چرا؟
اگه میدونستی کسی که عاشقشی قراره آخرش ترکت کنه، بازم عاشقش میشدی؟
از بین عشق، غرور، یا گذشتهات... کدوم یکی بیشتر اذیتت کرده؟
بدترین حسی که تاحالا به کسی داشتی چی بوده؟
اگه یه نفر بخواد تو رو واقعاً بشناسه، باید از چی شروع کنه؟...
تا حالا به کسی که نباید، دل بستی؟ اگه آره، چرا؟
اگه میدونستی کسی که عاشقشی قراره آخرش ترکت کنه، بازم عاشقش میشدی؟
از بین عشق، غرور، یا گذشتهات... کدوم یکی بیشتر اذیتت کرده؟
بدترین حسی که تاحالا به کسی داشتی چی بوده؟
اگه یه نفر بخواد تو رو واقعاً بشناسه، باید از چی شروع کنه؟
چه چیزی تو...
سیسیش
پارسسسسسسسسسس و گواهینامه
ریاکاری احتمالا
نمیدونممم
رد صلاحیت برای گواهینامه؟
ووممممم ووممممم کردن پارس
خودش
پارسا
براش 206 بخرن
پارس
چگونه پارس خود را در پذیرایی جا بدیم
میشه من باشممممم؟
اهنگ محسن لرستانی+هوای بارونی+ سرعت زیاد
بهش پیام میده
پارس
یکی از اعضای خانوادش
موفقیت تو درسش
دروغ گفتن و منطقی نبودن
نمیدونم
نمیدونم
والا من که میگم خودشe03627_25hh2y-154fs232528
خودش "}__-2
تمنا2 15cb28_25512
شونه خالی کردن از مسئولیت
نمیدونم
نمیدونم
زی زی
نفس عمیقققققققققق نفس عمیقققققققققققققققققققق 123حمله
به شوخیاش میخنده
طلا/...