عنوان: نابودی زمین
گیج و عصبی تمام طول خانهاش را قدم زده بود. موبایل در دستان به عرق نشستهاش خیس شده و مردمکهای لرزانش بر روی پیامک سارا دو دو میزد. باورش نمیشد؛ چطور ممکن بود این اتفاق بیفتد؟!
چطور ممکن بود زمین در معرض نابودی باشد؟!
باز هم پیامک سارا را خواند «دو روز دیگر قرار است یک...