نتایح جستجو

  1. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
  2. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر، من بغض می کنم، آسمان گریه
  3. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    چقدر این صدا برایم آشناست صدای هق هق گریه های آسمان را می گویم صدای بارش باران را بارها آن را از اعماق وجودم شنیده ام صدایی است که رنگ تنهایی دارد بوی فراق و درد دوری
  4. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    دلم را که مرور میکنم تمام آن از آن توست فقط نقطه ای از آن خودم روی آن نقطه هم میخ می کوبم و قاب عکس تو را می آویزم
  5. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    درسکوت دادگاه سرنوشت عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت
  6. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    غمگینم و این ربطی به خیابان ولی عصر ندارد که درختانش سالهاست مرا از یاد برده‌اند غمگینم و این ربطی به تو ندارد که پسر همسایه‌ام نبودی تا هر صبح پنجره را باز کنم بی آنکه جواب سلامت را بدهم با بنفشه‌ای در گیسوانم کاش به زنی که عاشق است می‌آموختند چگونه انتقام بگیرد غمگینم که عشق این‌همه...
  7. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟ که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟
  8. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    باید كسی باشد شبی ماتم بگیرد وقتی نبودم صورتش را غم بگیرد باید كسی باشد كه عكس خنده ام را در لابه لای گریه اش محكم بگیرد چشمش به هر كوچه خیابانی بیافتد باران تنهاتر شدن، نَم نَم… بگیرد هی شهر را با خاطراتش در نَوَردَد آینده اش را سایه ای مبهم بگیرد از گریه‌های او خدا قلبش بلرزد از...
  9. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    بسوز ای دل که تا خامی نیاید بوی دل از تو کجا دیدی که بی‌ آتش کسی را بوی عود آمد؟!
  10. M

    شعر ~شب‌های دلتنگی~

    از راهی دور برای خواندنِ خواب های تو آمده‌ام، من از راهی دور برای گفتن از گریه های خویش راهی نیست، در دست افشانیِ حروف باید به مراسمِ آسانِ اسمِ تو برگردم، من به شنیدنِ اسمِ تو عادت دارم من مشقِ نانوشته ام به دستِ نی، خواندن از خوابِ تو آموخته ام به راه من بارانِ بریده ام به...
عقب
بالا پایین