نتایح جستجو

  1. ا

    گرافیست [افسونگر]

    بنر دومین دوره تیم کتابخوان
  2. ا

    گرافیست [افسونگر]

    بنر دفتر نقاشی
  3. ا

    در حال ضبط مجموعه اشعار خونابه‌های مغرب | به گویندگی نرگس محمدیان روشنفکر

    به نام خالق صداهای ماندگار نام اثر: خونابه‌های مغرب نویسنده: حمیده.ح ( @ستاره سربیی ) گوینده: @افسونگر میکسر: @EMMA لینک اثر...
  4. ا

    اتمام یافته رمان جواهر سوم | نرگس محمدیان روشنفکر

    سرفه‌کنان از استخر بیرون آمدند و به سمت دیوار دویدند. روی زمین دریچه‌ای باز شد و آن‌ها پایین و پایین‌تر رفتند، تا به آن‌سوی دیوار بروند و دخترشان را نجات دهند. در همین هنگام، کیومی بیدار شد. همه جا تاریک بود؛ فقط صدای پای دو نفر را می‌شنید که نزدیک و نزدیک‌تر می‌شدند. قبل از این‌که فریاد بکشد،...
  5. ا

    اطلاعیه [ درخواست دفترچه خاطرات اختصاصی ]

    سلام درخواست دفتر خاطرات✨️ https://ts5.tarafdari.com/contents/user700681/content-sound/01_-_main_titles.mp3
  6. ا

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ]

    https://forum.cafewriters.xyz/threads/%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D9%88-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%AF%D9%82%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C.36770/ این هم لینکش اسم صداپیشه جدید رو مشخص و اعلام...
  7. ا

    اتمام یافته رمان جواهر سوم | نرگس محمدیان روشنفکر

    به محض باز شدن در، چشمانش از وحشت درشت شد و پاهایش همان جا میخکوب شد. در خودبه‌خود محکم بسته شد. آمایا و سای که زخمی جلوی پایش افتاده بودند، سولینا و هارومی در حال درد کشیدن، که آب از گردنشان گذشته بود و ایزانامی که آن‌سوی باغ نشسته بود و سرش را در دست گرفته بود، منظره‌ی رقت‌انگیزی ایجاد کرده...
  8. ا

    اتمام یافته رمان جواهر سوم | نرگس محمدیان روشنفکر

    حالا در زمان حال، گوشه‌ای نشسته بود و واقعیت را می‌نگریست که به صورتش کوفته می‌شد. دخترش، ساکورا آن‌سوی باغ در وضعیت نامعلومی به سر می‌برد و بوی خون، خانه‌باغ را در آغو*ش گرفته بود. همه دست و پا می‌زدند تا زنده بمانند و او روی زمین، با خود کلنجار می‌رفت. -‌ من... سالمم؟ قسمتی از وجودش درد...
  9. ا

    صندلی داغ سری صد و هفتم صندلی داغ|افسونگر

    سلاممم عزیزممم💕 اراک درس میخونم😁 فداتشم من نظر لطفته😍😘💗 یه ایده کوچیک که تقریبا تازه باشه رو هی بهش فکر میکنم هی فکر میکنم هی فکر میکنم تا یه طرح نسبتا پیچیده شکل بگیره زیاد توی تنهاییام خیالپردازی میکنم توی خوابگاه هم همش راه میرم آهنگ میذارم فکر میکنم همه میگن عجیبه این کارام🌝 همش تو گوشی...
  10. ا

    گرافیست [افسونگر]

    بنر دیالوگ میکس
  11. ا

    صندلی داغ سری صد و هفتم صندلی داغ|افسونگر

    سلامممم نرگس زیبا💗 تنبلی💀 تلاش کردم ولی متاسفانه در جهت و راه غلط که باعث شد بدتر بیخیال بشم😭😂 فک کنم ندارم چون هیچ چیز درستی به ذهنم نمیرسه😭😂😂 فقط میدونم آدم پرتوقعی نیستم و ادعایی ندارم هم خودمو دوست دارم هم از خودم متنفرم تلاش زیاد میکنم برای این قضیه ولی فایده نداره شاید ماه بعدی یه سر...
  12. ا

    صندلی داغ سری صد و هفتم صندلی داغ|افسونگر

    سلام زی زی قشنگم💗 کلا توی مجازی دوستای خوبی دارم و واقعا خوشحالم میکنه این قضیه ولی چیزی که برام جالبه دوستی با کسایی بود که توی واقعیت اگه منو ببینن خیلی نمیتونیم با هم صحبت کنیم چون من توی واقعیت خیلی کم پیش میاد کسی باهام حرف بزنه و دوست بشیم در کل دوست دارم توی مجازی با همه دوست باشم از...
  13. ا

    صندلی داغ سری صد و هفتم صندلی داغ|افسونگر

    سلامممم💗 عالی ام تو چطوری؟🥰🌻 شغل من سختی زیاد داره ولی قشنگترین شغله برای من🧚🏻‍♀️💕 واقعا سعادت میخواد به داد کسایی برسی که از جامعه طرد شدن و مردم ازشون میترسن با اینکه خیلی مهربونن ( معلم استثنایی ام) من زیاد خوش عکس نیستم ولی یه بار یکی از بچه ها توی مدرسه گفت میای سلفی بگیریم؟ منم گرفتم...
  14. ا

    صندلی داغ سری صد و هفتم صندلی داغ|افسونگر

    سلام به روی ماهت🥰 نرگس هجده نوزده سالگیم شروع کردم یه رمان نوشتم با اسم مستعار که اصلاااا رمان خوبی نبود کاملا کلیشه ای😆😆😆 یه مدت هی مینوشتم توی لپتاپ پاک میکردم الان ۲۱ سالمه و در خدمتتونم❤️ رنگای شاد رو خیلی دوست دارم ولی بیشتر از همه صورتی و بنفش💗🧜‍♀️ سوپ شیر توی دو سه کلمه بخوام بگم...
عقب
بالا پایین