نتایح جستجو

  1. ش

    آرتور شوپنهاور

    انسان کامل کسی است که زندگانی خود را به دست خود بسازد. هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز. وقایع خوش زندگی مثل درختان سبز و خرمی است؛ وقتی‌که از دور نظاره شان می‌کنیم خیلی زیبا به نظر می‌‌رسند ولی به مجرد آنکه نزدیکشان شده و در داخلشان می‌رویم زیبایی‌شان هم از بین می‌رود. شما...
  2. ش

    آرتور شوپنهاور

    اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است. ما ندرتاً درباره آنچه که داریم فکر می‌کنیم، درحالی‌که پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم. اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم، روزی می‌رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می‌شویم.
  3. ش

    آرتور شوپنهاور

    ایده‌ها الگوهای ازلی‌ای هستند که در قلمرو ذات‌ها یا هستی‌های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند، وارد آن قلمرو می‌شوند. وحشیان یکدیگر را می‌درند و متمدنان یکدیگر را می‌فریبند؛ این است چرخه جهان .
  4. ش

    هربرت اسپنسر

    آزادی متعلق به یک نفر نیست، مال همه است. اشخاصی که نمی‌توانند دیگران را ببخشند، پل‌هایی را که باید از آن عبور کنند، خراب می‌نمایند. کیمیایی که بتواند از احساسات بد طلا درست کند وجود ندارد اما تبدیل احساسات بد به خوب ممکن است.
  5. ش

    هربرت اسپنسر

    مردم جزء هر طبقه‌ای خواه عالی، خواه متوسط و خواه پایین باشند، باز از افراد یک جامعه هستند و دارای یک نوع اخلاق می‌باشند و در تحت نفوذ و تأثیرات همان عصر و محیط اند. هیچ‌کس نمی‌تواند آزاد باشد مگر وقتی که همه از آزادی کامل برخوردار گردند. آزادی متعلق به یک نفر نیست، مال همه است. هیچ‌کس...
  6. ش

    هربرت اسپنسر

    نتیجه نهایی حفاظت از انسان در برابر آثار حماقت، پر شدن دنیا از احمق‌ها است. تقویت آدم‌های بی ارزش به زیان آدم‌های ارزشمند، ستمکاری شدیدی است؛ این کار یک نوع تدارک عمدی فلاکت برای نسل‌های آینده است.
  7. ش

    «فردریش نیچه»

    آنچه مرا نکُشد، نیرومندترم می‌سازد. کسی که «چرایی» برای زندگی کردن دارد، می‌تواند تقریباً هر «چگونه‌ای» را تحمل کند. شاد ماندن به هنگامی که انسان درگیر و دار کارهای ملال‌آور و پرمسئولیت است، هنر کوچکی نیست.
  8. ش

    «فردریش نیچه»

    اگر دانش ما این همه به بی‌طرف بودن خود می‌نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد. آرامش مدام نیز کسل کننده است؛ گاهی طوفان هم لازم است. با هر که بدی کردی تا دم مرگ از او بیندیش
  9. ش

    «فردریش نیچه»

    اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاً شهامت خواهی داشت که خوی بت‌پرستی را در درون خویش از میان برداری. آنکه می‌خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می‌باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند. اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی، آنگاه اعماق هم...
  10. ش

    «فردریش نیچه»

    از آنچه باعظمت است یا باید هیچ نگفت یا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن یعنی به دور از آرایش و آلایش. افزونی دانش گذشته، افزونی تاریخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حالی‌که انسان باید قادر باشد گذشته را در خدمت حال دربیاورد. البته اگر بتوانیم خوب یاد بگیریم که تاریخ را وسیله‌ای برای...
  11. ش

    کارل گوستاو یونگ

    تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطرافش نداشته باشد؛ از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم می‌پندارد؛ از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست. اگر انسان بیش از دیگران بداند تنها می‌شود. بدون آزادی اخلاق نمی‌تواند وجود داشته باشد. کفشی که اندازه پای...
  12. ش

    کارل گوستاو یونگ

    بردگی و طغیان دو عنصر هم‌بسته جدایی ناپذیرند. شناخت تاریکی خود، بهترین روش برای کنار آمدن با تاریکی‌های دیگران است. حقایقی وجود دارند که در آینده به حقیقت می‌پیوندند. حقایقی نیز درگذشته حقیقت داشته‌اند. و دیگر حقایقی که در هیچ دوره‌ای حقیقت نداشته و نخواهند داشت.
  13. ش

    کارل گوستاو یونگ

    فکر کردن دشوار است، به همین خاطر است که بیشتر مردم قضاوت می‌کنند. یک عقیده واقعاً علمی باید فاقد پیش شرط باشد. کسی که به بیرون نگاه می‌کند، رویاپردازی می‌کند؛ کسی که به درون نگاه می‌کند، بیدار می‌شود.
  14. ش

    ویل دورانت

    شصت سال پیش همه چیز را می‌دانستم؛ امروز هیچ چیز نمی‌دانم. کتاب خواندن یک کشف پیش‌ رونده است تا به نادانی‌‌ات پی ببری. تمامِ تاریخِ بشر در حُکمِ نقطه ناچیزی در فضاست و نخستین درسِ آن فروتنی است. بنای اجتماع بر پایه آرمان‌ها و آرزوهای انسان نیست بلکه بر بنیانِ طبیعتِ اوست. و ساختارِ فطری او...
  15. ش

    ویل دورانت

    بنای اجتماع بر پایه آرمان‌ها و آرزوهای انسان نیست بلکه بر بنیانِ طبیعتِ اوست. و ساختارِ فطری او قوانینِ اساسی کشورها را یکی پس از دیگری رقم می‌زند. شاید درست باشد که شما نمی‌توانید همه مردم را همه اوقات فریب دهید ولی می‌توانید تعداد کافی از آن‌ها را فریب دهید تا بر کشوری بزرگ حکومت کنید...
  16. ش

    ویل دورانت

    هیچ انسانی، هرقدر هم زیرک و دانا باشد، نمی‌تواند در طولِ حیاتش به آن درجه از کمال و دانش برسد که به درستی درباره عادات یا نهادهای جامعه خود داوری نماید یا آن‌ها را از ارزش بیندازد؛ چرا که آن‌ها نشان دهنده نسل‌ها و سده‌ها تجربه در آزمایشگاهِ تاریخ‌اند. هر علمی به عنوان فلسفه آغاز و به عنوان هنر...
  17. ش

    ویل دورانت

    تمدن رشته درهم پیچیده و زودگسلِ روابطِ انسانی است که دشوار بافته و آسان نابود می‌شود. معلومات، کشف تدریجی نادانی خودمان است. خوشبخت انسانی است که پیش از مرگ تا آنجا که می‌تواند از میراثِ تمدن خوشه‌چینی کند و آن را به فرزندان خود واگذارد.
  18. ش

    جملات بزرگان فلسفه در مورد آرزو

    فرناندو پسوآ من آنچه را که آرزو نمی کنم، آرزو می کنم و از آن چیزی دوری می گزینم که ندارم. من نه می توانم هیچ باشم و نه همه چیز؛ من پل گذر میان آنی که ندارم و آنی که نمی خواهم، هستم.
  19. ش

    جملات بزرگان فلسفه در مورد آرزو

    فریدریش نیچه ای فایده باوران، حتی شما نیز هر فایده ای را به مثابه ارابه خواست خویش دوست می دارید. آیا شما نیز از سر و صدای چرخهای آن ناراحت نیستید؟
  20. ش

    جملات بزرگان فلسفه در مورد آرزو

    فریدریش نیچه آنک یک حسود؛ برای او آرزو نکنید که بچه دار شود. او حتی نسبت به بچه ها حسادت خواهد کرد، زیرا دیگر نمی تواند مانند آنها شود.
عقب
بالا پایین